responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 136


كنم و زنده مرده . بفرمود تا دو تن را بياوردند از زندان ، و يكى را بكشت و گفت :
اينك زنده را مرده كردم . و يكى را دست بازداشت و گفت : اين را از كشتن زنده كردم ، و آن زندگانى كه به دو بگذاشتم همچنانست كه من دادم . ابراهيم عليه السلام گفت : نه چنين است كه تو گويى و اين باب مخرقه است . پس ابراهيم چون ديد كه او مخرقه كند و خلق را همى بپوشد ، به ديگر حجت شد كه دانست كه اندر آن مخرقه نتواند كردن تا زود نمرود را غلبه كند .
و اين بابى بزرگ است اندر باب نظر و جدل كه با خصم مناظره كند ، اگر خصم مخرقه كند به حجتى ديگر رود پيداتر از آن حجت تا خصم را مخرقه نماند و زود غلبه كند . پس ابراهيم گفت : * ( فَإِنَّ الله يَأْتِي بِالشَّمْسِ من الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِها من الْمَغْرِبِ 2 : 258 ) * .
خداى عز و جل هر روز آفتاب را از مشرق بر آرد و به مغرب فرو برد ، اگر تو همچون او قادرى هر چه او بكند تو بكنى ، يك روز آفتاب را از سوى مغرب بر آر . نمرود بدين سخن اندر فرو ماند و هيچ مخرقه نتوانست كردن ، چنان كه خداى گفت : * ( فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَالله لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ 2 : 258 ) * . نمرود متحير بماند بدين حجت اندر .
ابراهيم عليه السلام خلق را به خداى همى خواند و كس نيارست گرويدن از بيم نمرود . پس ابراهيم پدر را به خداى خواند و گفت : * ( يا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ ما لا يَسْمَعُ وَلا يُبْصِرُ وَلا يُغْنِي عَنْكَ شَيْئاً 19 : 42 ) * . چرا پرستى چيزى را كه نه ببيند و نه شنود و نه ترا سودى كند و نه ترا زيانى تواند كردن ؟ ! و پدر را همى غلبه كرد به حجت . پس پدر او را گفت : چون از اين پادشاهى نمرود بيرون شويم من به تو بگروم . ابراهيم آن وعده چشم همى داشت و پدر را دعا همى كرد و از خداى عز و جل همى خواست تا او را مسلمانى دهد ، چنان كه گفت : * ( وَاغْفِرْ لأَبِي إِنَّه كانَ من الضَّالِّينَ 26 : 86 ) * . چون بمرد و مسلمان نشد ، او را از خداى تعالى آمرزش مىخواست و مىگفت : خدايا گناهان وى را بيامرز كه وى از جملهء گمراهان بود . پس چون ابراهيم بدانست كه او بر كافرى بمرد و خداى مر كافران را نيامرزد ، نيز او را دعا نكرد و آمرزش نخواست .
و به اخبار مغازى اندر ياد كند بيرون از اين كتاب كه روز فتح مكه چون پيغمبر عليه السلام به مكه اندر شد با ياران خويش ، يارانش همه به گور مادران و پدران

136

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 136
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست