نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 116
* ( ما تَذَرُ من شَيْءٍ أَتَتْ عَلَيْه إِلَّا جَعَلَتْه كَالرَّمِيمِ 51 : 42 ) * ، [ La 22 ] و رميم استخوانها بود كه سالهاى بسيار برو گذرد و سست گردد و چون به دست اندر مالى همه خاك گردد . گفت كه هر چيزى كه باد بر او در آمدى چون خاك گردانيدى . پس چون ايشان هول آن باد بديدند با يك ديگر گفتند : صبر كنيد كه از پس اين باد اندر باران بود . و همه از خانه ها بيرون آمدند و بر ساده زمين پاى به زمين فرو بردند و بايستادند به مردى ، و هود پنداشت كه سوى او آيند و خواهش كنند و به خداى عزّ و جلّ بگروند . پس نگرويدند و به مردى و جاهلى بيستادند و باد اندر آمد و هر يكى را از ايشان برگرفت و به هوا بربرد و بر زمين زد و بكشت . و هر مردى از ايشان چند درخت خرما بن بودند ، چنان كه خداى عزّ و جلّ گفت : * ( فَتَرَى الْقَوْمَ فِيها صَرْعى كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ خاوِيَةٍ 69 : 7 ) * . گفت : چنان بودند چون نخلهاى درخت خرما بن كه از زمين بركنى و بيفكنى . و جايى ديگر گفت : * ( نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ . فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَنُذُرِ 54 : 20 - 21 ) * . و اين باد هفت شب و هشت روز همچنان همى آمد و آن همه مردمان را بر زمين زد و بكشت ، و زنان به خانه ها اندر شدند و باد ايشان را از زمين همى بر گرفت و از اين ديوار بدان ديوار همى زد تا همه را بكشت . و اين هفت شب و هشت روز باد را بر ايشان مسلَّط كرد . و خداى عزّ و جلّ اين را به قرآن اندر ياد كرد : * ( سَخَّرَها عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيالٍ وَثَمانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُوماً 69 : 7 ) * . يعنى دايمة ، تا از ايشان هيچكس نماند مگر هود عليه السّلام و آن كسها كه به دو بگرويده بودند ، ايشان را هيچ گزند نبود چنان كه خداى تعالى گفت : * ( وَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّيْنا هُوداً وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَه بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَنَجَّيْناهُمْ من عَذابٍ غَلِيظٍ 11 : 58 ) * . و اين وفد ايشان كه به مكّه نشسته بودند آگاهى نداشتند ، تا خبرشان آمد كه آن قوم عاد هلاك شدند . پس برخاستند و به سر كوه بر شدند ، و مرثد و لقمان قيل را گفتند : مسلمان شو تا برهى . گفت : مرا از پس قوم خويش زندگانى به كار نيست ، و روى سوى آسمان كرد و گفت : اى خداى آسمان ! اگر اين حديث راست است و تو قوم ما را هلاك كردى ، مرا نيز هلاك كن . هنوز او اين سخن تمام نگفته بود كه خداى عزّ و جلّ از آن باد لختى بفرمود تا بر او آمد و او را برگرفت و از سر كوه بينداخت و
116
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 116