خبر بيرون آمدن اردشير بن بابك بن ساسان بن ساسان بن بهمن بن اسفنديار [ a 110 ] باز آمديم به پادشاهى عجم و حديث ايشان از پس اسكندر و ملوك طوايف .
گفتا : چون از ملك اسكندر چهار صد سال بگذشت ، و به قول ترسايان پانصد و بيست سال ، و به قول مغان دويست و شصت سال ، اردشير بابك بيرون آمد به شهر اصطخر . و اين اردشير از فرزندان بهمن بن اسفنديار بود و نسبت وى اين است :
اردشير بن بابك بن ساسان ، و ساسان پسر بهمن بود . چون بهمن پادشاهى دختر را داد ، او بگريخت از اين ننگ و به جايى رفت و نسب پوشيده كرد ، و اندر هندوستان شبانى كردى تا بمرد ، و از وى پسرى ماند . او را هم ساسان نام كرد ، تا پنجم پسر همين ساسان نام كردند تا بابك بيامد ، و از بابك اردشير بيامد .
و اردشير چنان دعوى كردى كه اسكندر بيامد و دارا را بكشت و ملك از دست فرزندان وى بيرون كرد به ستم ، و دارا پسر عمّ اردشير بود ، زيرا كه دارا بن بهمن الملك بود . اردشير گفت من خون دارا طلب كنم و اين ملك را باز جاى خويش برم و از دست ملوك طوايف و عرب بستانم و ستم اسكندر از ملك بر دارم . و اصطخر را روستايى است نام وى طيروده ، اردشير از آن ده بود . و ساسان جدّ اردشير مردى بود مبارز . با هفتاد و هشتاد سوار بر آمدى ، و ملك نبود و ليكن آن همه دهها و روستاها را مهتر وى بود ، و آتشخانهء اصطخر به دست وى اندر بود ، و مردى سوار بود و جلد [ و به صيد مولع ] ، و او را زنى بود مستهب نام ، از نسل اين بارزنجيان كه ملوك پارس

599