responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 575


حديث اصحاب الكهف و دقيانوس و اين اصحاب الكهف مردمانى بودند به شهرى از شام و ملك آن شهر بتپرست بود با همه مردمان شهر مر ايشان را خداى عزّ و جلّ هدى داد ، و آن ملك را نام دقيانوس بود از ملوك يونانيان ، آنگاه كه ملك شام به دست يونانيان بود از پس ذو القرنين پيشين ، تا به روميان افتاد . ايشان از ميان همه شهر مسلمان شدند و خداى را بشناختند و شش تن بودند .
پس خبر ايشان به دقيانوس برداشتند . ملك ايشان را بخواند و گفت : شما كه را پرستيد و خداى شما كيست ؟ ايشان دين خويش پيش ملك آشكارا كردند ، و خداى عزّ و جلّ دلشان نگاه داشت تا نترسيدند و گفتند : خداى ما خداى آسمان است و زمين ، و ما بجز او خداى نخوانيم و ندانيم ، و اگر بجز اين گوييم باطل است ، چنان كه خداى گفت : * ( وَرَبَطْنا عَلى قُلُوبِهِمْ إِذْ قامُوا فَقالُوا رَبُّنا رَبُّ السَّماواتِ وَالأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَا من دُونِه إِلهاً لَقَدْ قُلْنا إِذاً شَطَطاً 18 : 14 ) * . ربطنا يعنى شددنا على قلوبهم . * ( إِذْ قامُوا 18 : 14 ) * يعنى على ارجُلِهمْ . * ( لَقَدْ قُلْنا إِذاً شَطَطاً 18 : 14 ) * . يعنى جورا و باطلا . * ( هؤُلاءِ قَوْمُنَا اتَّخَذُوا من دُونِه آلِهَةً لَوْ لا يَأْتُونَ عَلَيْهِمْ بِسُلْطانٍ بَيِّنٍ 18 : 15 ) * . ملك را گفتند كه اين قوم ما جز خداى ما را خدايى دارند ، چرا حجّتى نيارند ؟ و كيست ستمگاره تر از آنكه بر خداى دروغ گويد ؟ و ايشان را بر روى زمين پيغامبر نبود .
ملك را يك قاضى بود از يونانيان و به سرّ اندر دين اسلام بود و پيدا نيارست

575

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 575
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست