[ حديث آمدن ملك روم به بيت المقدّس و كشتن جهودان ] ملك الرّوم با سپاه بسيار به بيت المقدّس آمد و ز جهودان خلقى بكشت و آن حواريّين را از دست ايشان بستد و به دين عيسى بگرويد ، و آن حواريّين كه عيسى او را به زمين روم خليفت كرده بود با خويشتن ببرد ، و ديگر حواريّين را بفرمود كه به جهان بپراگنيد و خلق را به دين عيسى خوانيد چنان كه فرموده است . و اين هردوس ملك نيز دين عيسى بپذيرفت . و از حواريّين آن كه با يحيى بن زكريّا بود و به بيت المقدّس خليفت كرده بود بپذيرفت و سخن ايشان بشنيد ، و خلقى بسيار از بنى اسرائيل به دين عيسى بگرويدند ، و آن روز دين ترسايى اندر شام و زمين روم آشكارا شد .
و آن چوب را كه گفتند عيسى را بر آن دار كرديم ، ملك الرّوم آن را بر گرفت و قبله ساخت ، و آن چليپا است كه ترسا آن دارند ، چون نماز كنند پيش خويش بدارند ، و ترسا آن ايدون دعوى كنند كه عيسى را بر آن دار كردند و از آن چوب خداى او را به آسمان برد ، از بهر آن مر آن چوب را فاضل دارند ، و دروغ گويند كه عيسى را بر دار نكردند كه آن را كه مانندهء او بود بر دار كردند . و خداى عزّ و جلّ عيسى را از زمين بر آسمان برد نه از چوب ، چنان كه گفت : * ( وَما قَتَلُوه وَما صَلَبُوه وَلكِنْ شُبِّه لَهُمْ 4 : 157 ) * .
پس چون دين عيسى آشكارا شد ، ابليس به ميان خلق تخليط كرد و روزى از

540