خبر به دو باز برند ، و همه متحيّر شدند و بترسيدند و به سر كوهها بر شدند همه بيابان و جهان از لشكر پر ديدند . دلهاى ايشان از جاى بشد . نزديك اسا باز آمدند گفتند :
ندانيم كه چه گوييم كه دلها از ما بشد از بسيارى لشكر ، و چندان لشكراند كه طعامهاى مسلمانان سپرى شد و هرگز خلق چندان سپاه به يك جا نديده‌اند . و مردمان بيت المقدّس بر اسا گرد آمدند و گفتند : اى ملك ! ما را هيچ حيلت نيست مگر پيش آن ملك شويم و زنهار خواهيم . اسا گفت : معاذ الله كه به زنهار كافران شوم و ليكن خداى را بخوانم تا مرا بر ايشان نصرت دهد ، و اميد دارم به فضل او كه مرا به دست دشمنان نسپارد . و آنان كه مسلمان بودند بحقيقت گفتند : اى ملك ! خداى عزّ و جلّ ما را نصرت دهد . و آنكه منافق بودند گفتند : ما سوى ملك هندوستان شويم به زنهار كه ما با او بر نياييم و با همه فرزندان آدم حرب نتوان كردن .
و اين اسا لنگ بود . پس اسا به محراب بيت المقدس اندر شد و تاج از سر بنهاد و چشم پر آب كرد و به زبانى فصيح و به دلى بريان و چشمى گريان دعا كرد . و آن دعا را واجب است كه هر كس بخواند بخلوت و هميشه دارد و ياد گيرد به الفاظ تازى كه خداى عزّ و جلّ گفت : * ( ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ 40 : 60 ) * . و هيچ چيز از دعا برتر نيست . و آن دعا اين است كه ياد كرده مىشود :
دعا كه اسا بن ابيا بن رحبعم بن سليمان عليهم السّلام كرد بسم الله الرّحمن الرّحيم . اللَّهم ربّ السموات [ السبع ] و ربّ العرش العظيم [ إله ] ابراهيم و اسحق و يعقوب و الاسباط انت المستخفى من خلقك حيث شيت [ a 86 ] لا يدرك قرارك و لا يطيق كنه عظمتك بشر انت اليقظان الَّذى لا تنام و الجليل [ الذى ] لا [ تبليك ] اللَّيالى و الايّام أسألك بالمسألة التى سالك [ بها ] ابراهيم خليلك فاطفأت بها حرّ النّار و الحقته بها الابرار و بالدّعاء الَّذى [ دعاك به نجيّك ] موسى بن عمران فانجيت به بنى اسرائيل من الظلمة و [ اعتقتهم ] به من العبوديّة و سيّرتهم [ به ] فى البحر الى البر و غرقت به فرعون و من اتّبعه و بالتّضرع الذى تضرّع به عبدك داود فرفعته و وهبت له من بعد الضّعف القوّة و نصرته على جالوت فهزمته و بالمسألة الَّتى سالك بها سليمان

453