نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 444
[ خبر كشتن افراسياب بر دست كيخسرو ] و چون [ روزگار ] روز ديگر بود ، خبر آمد از آن چهار لشكر ديگر كه به تركستان اندر شده بودند از چهار سوى ، و ايشان گرد بر گرد افراسياب فرو گرفته بودند و كار بر او تنگ كرده . كيخسرو شاد شد ، و خبر به افراسياب شد كه كيخسرو لشكر او را بشكست ، و برسخوان را به خون سياوش بكشت . جهان بر او تنگ شد و متحيّر گشت و تدبير از دست او بشد . و او را پسر بود شيده نام و جادويى دانستى . او را بخواند و سپاهى بسيار به دو داد و سوى كيخسرو فرستاد . چون شيده نزديك كيخسرو آمد ، كيخسرو از جادوييهاى او بترسيد . سپاه گرد كرد و مردى را بر آن سپاه سالار كرد نام او حرب بن حرد ، سرهنگى بود از خاصّگان او . و شيده با سپاه ترك فراز آمد . كيخسرو سپاه را بر نشاند و آن حرب كه اسفهسالار بود سپاه را پيش وى تعبيه كرد و حرب بپيوستند و چهار شبانروز حرب بود و خلقى بسيار از هر دو لشكر كشته شد ، و شيده با سپاه تركستان هزيمت شدند ، و آن خواسته همه به كيخسرو ماند . و ديگر باره همه سپاه ترك از جاى بشدند و پيش كيخسرو آمدند ، و چندان سپاه بودند كه عددشان خداى دانست . كيخسرو نيز سپاه خويش تعبيه كرد و سپاهسالاران و ملكزادگان را گرد كرد و حرب كردند . حربى برفت كه هرگز اندر جهان كس چنان حرب نديده بود ، و صد هزار مرد از لشكر تركستان كشته شد و
444
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 444