responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 443


كيخسرو شاد گشت و بر هر علمى جدا جدا بگذشت و مىديد كه هر سرهنگى چه كرده است ، تا به سراى پردهء خويش رسيد با خاصّگان خويش فرود آمد ، و بفرمود تا برسخوان كه پدرش را كشته بود بياوردند ، و گودرز بيامد بفرمود تا اندام او جدا جدا كردند و گوش و بينى او ببريدند . پس گلويش را ، همچنان كه سياوش ، ببريدند ، و ديگر روز بر تخت بنشست و گودرز را و عمّ خويش ، فريبرز ، را شكرها كرد و خواستهء بسيار داد و مملكت كرمان و مكران به دو داد ، و روى سوى گودرز كرد و گفت : اى سپاهسالار مهربان ! اين پيروزى كه ما را از خداى بوده است ، از خجستگى تو بود كه ما را نصيحت كردى و حقّ ما بشناختى و حقّ به جاى آوردى و بر دشمن ما خشم گرفتى ، و ما اين حقّ تو بشناختيم و پاداش آن بدهيم ، و ترا از مرتبت اسفهسالارى به مرتبت وزارت رسانيديم و ترا وزير و مشير خويش گردانيديم تا حكم تو بر همه پادشاهان روان باشد ، و پادشاهى اصفهان و گرگان و كهستان ، خاصّ ترا داديم .
گودرز زمين بوسه داد و بر وى آفرين كرد و از پيش كيخسرو بيرون آمد شادمان .
پس كيخسرو هر سرهنگى كه او را خيل و علم بود و به زير علم او گذشته بود ، جدا جدا بخواند و همه را شكر و آفرين كرد و پادشاهى و خلعت داد بر مقدار خويش .

443

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 443
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست