responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 438


خبر كيخسرو بن سياوش الملك پس كيخسرو بر تخت ملك بنشست و تاج بر سر نهاد . پس همه سپاه را گرد كرد پس خطبه كرد و ايشان را آگاه كرد كه من سپاه فرستم سوى افراسياب و كين پدرم سياوش از او باز خواهم . و اسفهسالاران و سرهنگان و ملك خراسان بخواند و سپاه عرضه كرد و سى هزار مرد بگزيد ، و مردى از سرهنگان كيكاوس ، نام او طوس بن نوذر بود ، مردى دلير و زيرك و سپاهبر بود ، او را اسفهسالار كرد و ايشان را سوى افراسياب فرستاد و گفت با وى حرب كنيد و كين پدرم از او بخواهيد . و كيكاوس را پسرى بود نام او فريبرز ، برادر سياوش ، عمّ كيخسرو بود . اين عمّ خويش را با طوس اسفهسالار بفرستاد و او را وصيّت كرد كه به هر شهرى كه طوس برسد به تركستان ، آن را ويران كنيد و مهتران را بكشيد تا به افراسياب رسيد ، آنگه با وى حرب كنيد و همه شهر ويران كنيد مگر شهر [ برادرم ] .
و سياوش آنگه [ كه ] به زينهار افراسياب شد زنى داشت به شهرى از شهرهاى تركستان ، و دختر فيروز را خواسته بود ، و از آن زن پسرى داشت فرود نام . چون دختر افراسياب را به زنى كرد ، آن زن را با پسرش بنزديك پدر باز فرستاد . و اين فرود پسر سياوش بود و بدان شهر خويش بزرگ شد و پادشاهى آن شهر بگرفت ، و كيخسرو مىدانست كه او برادر اوى است . چون طوس را اسفهسالار كرد ، او را به برادر خويش وصيّت كرد و گفت : چون به شهر او بگذرى ، او را ميازار و زود بگذر و

438

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 438
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست