قصّهء بنا كردن ابراهيم و اسماعيل عليهما السّلام خانهء كعبه را قال الله تعالى : * ( وَإِذْ بَوَّأْنا لإِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ 22 : 26 ) * . گفتا : پيدا كرديم ابراهيم را جاى خانه و بفرموديم او را كه بنا كن . و خداى عزّ و جلّ مر آدم را عليه السّلام بيت المعمور داده بود ، و آدم با فرزندان آنجا طواف كردندى . پس به وقت نوح عليه السّلام چون طوفان آمد ، خداى عزّ و جلّ آن خانه را از زمين برداشت و جاى وى خالى بماند همچون توده‌اى سرخ . و خداى عزّ و جلّ خواست كه فخر بنا كردن آن خانه ابراهيم را دهد ، او را بفرمود كه به مكّه شو و با پسرت اسماعيل آن خانه را بنا كن و حجّ كن ، و اسماعيل بزرگ شده شده بود و زن كرده و او را فرزندان آمده و به مكّه بودند . و تو هر سال به مكّه شو و با پسرت اسماعيل طواف كن و حجّ كن . و ابراهيم هر سال به ديدار اسماعيل رفتى ، اين بار كه پيش وى رفت ، اسماعيل را يافت به بن كوهى نشسته و تير همى تراشيد تا صيد كند . ابراهيم او را گفت : اى پسر ! خداى عزّ و جلّ مرا فرمود كه اين جايگه خانه‌اى بنا كن . اسماعيل گفت : اى پدر ! چه فرمايى ؟
آنچه خواهى بفرماى و بكن آنچه فرمودند . گفت : تو مرا يارى كن . گفت :
فرمانبردارم . پس ابراهيم و اسماعيل هر دو بيستادند بنا كردن خانه را . و ابراهيم دانست كه كجا بايد كردن .
و به خبر اندر روايت كنند كه خداى عزّ و جلّ به وقت طوفان آن خانه را كه بيت المعمور گفتندى برداشت از زمين ، و كوهى را فرمود تا بر سر اساس خانه بنشست ،

176