responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 147


خبر رفتن نمرود بر آسمان و هلاك شدن او پس چون ابراهيم عليه السلام از شهر نمرود برفت ، آن آيات و عجايب كه از ابراهيم ديده بود به وقت آن آتش ، و آن اندوه اندر دلش بود و هر روزى آن كفر او زيادت همى شد . پس ايدون گفت كه مرا آرزويى است كه بر آسمان شوم و خداى ابراهيم را بنگرم و ببينم كه آن چيست كه چندين قدرت دارد . وزيران او را گفتند :
نتوان بر آسمان شدن . پس او خود تدبير كرد و بفرمود تا يكى مناره كردند و قاعده و اساس بنهادند بزرگ . پس بفرمود تا يك بالا به زمين فرو شدند و بنياد از آنجا بر آوردند به سنگ و خشت پخته و آهك تا دو مرد بالا ، و گرد بر گرد آن صد ارش .
پس آن بنا را دست باز داشت تا خشك شد و سخت گشت . پس بفرمود تا بر آن اساس و بنا مناره‌اى ساختند . و چندان بر رفتند كه همه استادان از آن بماندند و گفتند از اين بلندتر نتوان كردن . پس بگذاشتند تا خشك شد .
پس بر سر آن مناره برشد و آسمان را نگاه كرد ، همچنان ديد كه از زمين ديده بود ، هيچ نزديكتر نبود . متحير گشت و ندانست كه چه كند ، از آنجا فرود آمد . و آن مناره ديگر روز از بن بيفتاد و همه خلق بترسيدند و هوش از مردمان بشد از هول ، و زبان خود را فراموش كردند . و زبان ايشان سريانى بود ، چون به هوش آمدند ، هر كسى از گونه‌اى سخن گفتند از فزع و سهم ، تا به هفتاد و دو زبان مختلف سخن گفتند كه هيچكس زبان يك ديگر ندانستند . و از آن روز باز زبانهاى مختلف به جهان اندر

147

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 147
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست