شعبه از سماك بن حرب از نعمان بن حميد روايت مىكند : همراه دائيم نزد سلمان فارسى در مدائن رفتم مشغول ساختن خوص بود ( خوص چيزى كه با برگ درخت خرما درست مىكنند ) و مىگفت آنرا به سه درهم مىفروشم ، يك درهم سر جايش برمىگردانم ، يك درهم را خرج خود و عيالم مىكنم و يك درهم را صدقه مىدهم . اگر عمر هم مرا از اين عمل منع كند ، دست برنخواهم داشت . در روايت ديگر آمده : به او گفتم چرا اين كار را مىكنى ؟ گفت عمر مرا مجبور كرد برايش نوشتم ، قبول نكرد ، دوباره برايش نوشتم مرا تهديد كرد . < فهرس الموضوعات > دفاع عمر از سلمان فارسى < / فهرس الموضوعات > دفاع عمر از سلمان فارسى - كنز العمال ج 13 ص 421 37121 - از فتاده و از پسر زيد بن جدعان روايت شده : بين سعد بن ابى وقاص و سلمان فارسى اختلافى بود ، روزى در يك مجلس سعد به فلانى گفت : نسب خود را بشمار ، شمرد ، به ديگر گفت ، تو هم بشمار ، شمرد . تا به سلمان رسيد . به سلمان گفت : تو هم بشمار ، سلمان جواب داد . من در اسلام پدرى براى خودم نمىشناسم . ولى من سلمان پسر اسلام هستم . عمر گفت : قريش همه مىدانند پدرم من خطاب از همه عزيزتر و آبرومندتر بود . اما من هم عمر پسر اسلام ، برادر سلمان پسر اسلام هستم . آيا نشنيدهاى كه اگر كسى نه تا پدر هم براى خودش در جاهليت بشمارد خودش دهمى آنان در جهنم خواهد بود ، اما اگر كسى يك پدر براى خودش در اسلام بداند و بيشتر از آنرا ترك كند ، با او دربهشت خواهد بود . 37122 - شخصى از قبيله بنى عامر از دائىاش نقل مىكند : هر گاه سلمان نزد عمر مىآمد ، مردم را بيرون مىكرد تا با سلمان خلوت كند و چيز بياموزد . 37123 - سالم بن ابى جعد روايت مىكند : عمر سهم سلمان را ششهزار قرار داده بود . < فهرس الموضوعات > اويس قرنى موعود پيامبر صلى الله عليه وآله < / فهرس الموضوعات > اويس قرنى موعود پيامبر صلى الله عليه وآله < فهرس الموضوعات > عمر در جستجوى اويس . . . اويس بدنبال على عليه السلام ! ! < / فهرس الموضوعات > عمر در جستجوى اويس . . . اويس بدنبال على عليه السلام ! ! - صحيح مسلم ج 7 ص 188 زهير بن حرب . . . از اسير بن جابر روايت مىكند : كاروانى از اهل كوفه نزد عمر آمد ، در ميان آنها شخصى بود كه اويس ( قرنى ) را مسخره مىكرد . عمر پرسيد : در ميان شما از اهل ،