< فهرس الموضوعات > مىگويند خداوند پيامبر ( ص ) را به خاطر طلاق دادن حفصه توبيخ نمود و به احترام عمر دستور داد كه پيامبر رجوع نمايد < / فهرس الموضوعات > مىگويند خداوند پيامبر ( ص ) را به خاطر طلاق دادن حفصه توبيخ نمود و به احترام عمر دستور داد كه پيامبر رجوع نمايد - مجمع الزوائد ج 4 ص 614 عقبة بن عامر جهنى مىگويد : پيامبر ( ص ) حفصه را طلاق داد ، خبر به عمر رسيد ، خاك بر سرش ريخت و به خود گفت : خدا به تو اعتنائى نكرد اى پسر خطاب . كه در اين هنگام جبرئيل بر پيامبر ( ص ) نازل شد و گفت خداوند به احترام عمر ترا امر كند كه به حفصه رجوع نمائى .
< فهرس الموضوعات > بعد از رجوع پيامبر ( ص ) به حفصه باز هم حفصه ناراضى بود < / فهرس الموضوعات > بعد از رجوع پيامبر ( ص ) به حفصه باز هم حفصه ناراضى بود ابن عمر مىگويد : عمر نزد حفصه رفت ديد دارد گريه مىكند ، گفت چرا گريه مىكنى شايد دوباره رسول خدا ( ص ) ترا طلاق داده است ، يكبار بخاطر من رجوع كرد ، اما اگر يك بار ديگر طلاقت دهد ديگر با تو حرف نخواهم زد .
< فهرس الموضوعات > حفصه مواظب پيامبر ( ص ) بود و حضرت هم با او مدارا مىكرد < / فهرس الموضوعات > حفصه مواظب پيامبر ( ص ) بود و حضرت هم با او مدارا مىكرد - مجمع الزوائد ج 5 ص 321 و 325 و ج 7 ص 268 حفصه مىگويد : پيامبر ( ص ) با ماريه قبطيه بود كه يك مرتبه داخل شدم ، حضرت فرمود : اين قضيه را مخفى كن و به عائشه نگو ، پدرت ( عمر ) بعد از ابوبكر خليفه خواهد شد .
< فهرس الموضوعات > مىگويند خداوند پيامبر ( ص ) را بخاطر طلاق حفصه توبيخ نمود ، زيرا كه او بسيار روزه‌دار و شب زنده‌دار است .
< / فهرس الموضوعات > مىگويند خداوند پيامبر ( ص ) را بخاطر طلاق حفصه توبيخ نمود ، زيرا كه او بسيار روزه‌دار و شب زنده‌دار است .
- المبسوط ج 6 ص 3 پيامبر صلى الله عليه ( وآله ) وسلم حفصه را طلاق داد اما به ايشان وحى شد كه رجوع كند زيرا حفصه بسيار روزه دار و شب‌زنده‌دار است .
- بدائع الصنائع ج 3 ص 181 روايت شده كه رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم حفصه را طلاق داد ، اما جبرئيل نازل شد كه پيامبر صلى الله عليه ( وآله ) وسلم رجوع نمايد ، زيرا حفصه بسيار روزه‌دار و شب‌زنده‌دار است .
< فهرس الموضوعات > شخصى كه بسيار شب‌زنده‌دار و روزه‌دار بود كنيز خود را بخاطر نوشتن سحر و جادو كشت < / فهرس الموضوعات > شخصى كه بسيار شب‌زنده‌دار و روزه‌دار بود كنيز خود را بخاطر نوشتن سحر و جادو كشت - سنن بيهقى ج 8 ص 136

93