responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 844


شده كه آنها را بر رضاى خدا مقدم بدارد . و اما اينكه قريش با او دشمن‌اند ، براى چيست . آيا بخاطر اينست كه خداوند ، در ميان آنان پيامبر فرستاده ، يا بخاطر آنست كه ، پيامبر ( صلى الله عليه وآله ) رسالتش را در ميان آنان انجام داد و يا بخاطر آنستكه على ( عليه السلام ) در راه خدا با آنان جهاد كرد ؟ ! عمر گفت : ابن عباس چقدر حرفهاى تو قوى و مستدل است ، علم تو وصل به درياست از درياه آب مىنوشى و حرفهايت سنگ را مىشكافد .
< فهرس الموضوعات > ابوبكر خلافت عمر را به شورى نمىگذارد تا خدمت عمر را جبران كند ! !
< / فهرس الموضوعات > ابوبكر خلافت عمر را به شورى نمىگذارد تا خدمت عمر را جبران كند ! !
- المعيار و الموازنه ص 47 عقد خلافت و نصب عمر براى خلافت تنها از ناحيه ابوبكر صورت گرفت ، همچنانكه عمر هم خلافت را براى ابوبكر در روز سقيفه دست و پا كرد ، آنروز هر كس پستان خلافت را براى خود مىدوشيد ، كه عمر با ترفندى آنرا براى ابوبكر ربود . لذا ابوبكر هم به پاس خدمت عمر ، خلافت را براى عمر به ارث گذاشت و رفت بهمين خاطر اشكالاتى كه در باب خلافت ابوبكر و عمر وجود داشت ، به قوت خود باقى است ، اما سعى مىكنند بنحوى آنها را جواب داده و ديگران را مجاب كنند ، چرا كه مسلمانان همه به خلافت عمر اعتراض كردند كه شخص بيرحم و درشت‌خوئى را بر ما امير و حاكم كردى . ابوبكر در جواب گفت : خدايا تو شاهد باش كه بهترين خلقت را بر آنها خليفه كردم ! !
< فهرس الموضوعات > * * * نظرات درباره شورا و سقيفه عمر < / فهرس الموضوعات > * * * نظرات درباره شورا و سقيفه عمر < فهرس الموضوعات > امام على بن ابى طالب عليه السلام شوراى عمر را توصيف مىكند ! !
< / فهرس الموضوعات > امام على بن ابى طالب عليه السلام شوراى عمر را توصيف مىكند ! !
- نهج البلاغه محمد عبده ج 1 ص 30 خطبه شقشقيه بخدا فلانى ( ابوبكر ) پيراهن خلافت را پوشيد ، در حاليكه مىدانست من نسبت به خلافت حكم ميله را داشتم نسبت به سنگ آسيا ( يعنى من محورى بودم كه خلافت به دور من مىچرخيد ) علم مانند سيل از من فرو مىريخت و هيچ پرنده بلند پروازى در آسمان علم و فضيلت به من نمىرسيد . من لباس خلافت را رها كرده و از آن چشم پوشيدم ، فكر مىكردم ، آيا با دست بريده و كوتاه به آنان حمله كنم ، يا بر تاريكى كورى صبر نمايم . تاريكى كه پيران را فرسوده و كودكان را پير مىكند ، و مؤمن آنقدر بايد در آن جان بكند تا بميرد و خدايش را ملاقات كند . اما ديدم كه صبر بهتر است

844

نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 844
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست