- سنن بيهقى ج 8 ص 143 عمر نشست و ابوبكر شروع به سخن كرد و پس از حمد و ثناى الهى گفت : هر كس كه محمد ( صلى الله عليه وآله ) را مىپرستيد ، بداند كه او مرد و هر كس خدا را مىپرستيد ، بداند كه خداوند زنده است و نمىميرد سپس اين آيات را خواند : ( انك ميت وانهم ميتون ) و ( وما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل أفإن مات او قتل انقلبتم على اعقابكم ومن ينقلب على عقبيه ) صداى مردم به گريه بلند شد . انصار در سقيفه بنى ساعده دور سعد بن عباده را گرفته و مىگفتند : يك امير از ما و يك امير از شما . ابوبكر و عمر و ابو عبيدة بن جراح بسراغ آنها رفته . . .
< فهرس الموضوعات > ابوبكر وعمر دوان دوان در راه سقيفه ! !
< / فهرس الموضوعات > ابوبكر وعمر دوان دوان در راه سقيفه ! !
- سيره ابن كثير ج 4 ص 49 ابوبكر و عمر دوان دوان نزد انصار رفتند . ابوبكر آنچه مىتوانست در فضيلت انصار از آيات قرآنى وفرمايشات رسول خدا ( صلى الله عليه وآله ) گفت . رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم در وصف شما انصار فرمود : اگر مردم همه به راهى روند و انصار به راه ديگر ، من راه انصار را خواهم رفت . اما سعد تو مىدانى كه رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم فرمود : قريش واليان اين امر خواهند بود . نيكان بدنبال نيكان آنها وگنهكاران بدنبال گنهكاران آنها . سعد گفت : شما راست مىگوئيد ، شما امير و ما هم وزير .
< فهرس الموضوعات > عمر اتفاقات سقيفه را تعريف مىكند ، ادعا مىكند : انصار به عليه مهاجرين اجتماع كرده بودند ! !
< / فهرس الموضوعات > عمر اتفاقات سقيفه را تعريف مىكند ، ادعا مىكند : انصار به عليه مهاجرين اجتماع كرده بودند ! !
- سنن بيهقى ج 8 ص 142 ابو الحسين محمد بن حسنى بن فضل قطان . . . از ابن عباس روايت مىكند : عمر بن خطاب تعريف كرد : پس از وفات رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم مطلع شديم انصار با مخالفت كرده و در سقيفه بنى ساعده اجتماع كرده‌اند . على ( عليه السلام ) و زبير و عده‌اى ديگر كه با آن دو بودند ، با ما همراه نشدند ، اما با ديگر مهاجرين نزد ابوبكر رفته ، به او گفتم : بسراغ انصار برويم . نزديكيهاى سقيفه دو شخص صالح را ديديم ، پرسيدند : كجا مىرويد ؟ گفتيم : بسراغ انصار . گفتند : آنها را رها كنيد ، نزديك آنها نشويد ، آنچه را تصميم داريد ، عمل كنيد .

828