و مسند احمد ج 1 ص 356 و الدر المنثور ج 6 ص 407 و البداية والنهايه ج 8 ص 329 - بخارى ج 6 ص 94 . . . عمر پرسيد : چه مىگوئيد درباره آيه ( اذا جاء نصر الله والفتح ) ؟ بعضى گفتند : خداوند بما دستور داده هنگام فتح و پيروزى او را حمد و ستايش كرده و استغفار نمائيم ، بعضى ديگر ساكت بودند . عمر به ابن عباس گفت : آيا نظر تو هم همين است ؟ جواب داد : نه ، منظور از اين آيه اجل رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم بود كه به او اعلام شد عمر گفت : بله من هم همين را مىدانم .
- سنن ترمذى ج 5 ص 120 3420 - عبد بن حميد . . . از ابن عباس روايت مىكند : عمر همراه ديگر اصحاب رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم از من هم سؤالاتى مىكرد . عبد الرحمان بن عوف به اعتراض گفت : آيا ما از او چيز بپرسيم در حالى كه مانند او در ميان پسران ما هست ؟ عمر جواب داد : خودت خوب مىدانى چرا . سپس از ابن عباس پرسيد : اين آيه ( اذا جاء نصر الله والفتح ) يعنى چه ؟ جواب داد : آن رسيدن أجل رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم بود ، كه به او اعلام شد .
عمر گفت : من هم همين را مىدانم .
اين حديث خوب و صحيح مىباشد .
- مسند احمد ج 1 ص 338 . . . عمر گفت : ابن عباس نظر تو چيست ؟ گفتم : خداوند به پيامبرش عليه السلامخبر نزديك شدن اجلش را داد ( اذا جاء نصر الله والفتح ) يعنى فتح مكه و ( رأيت الناس يدخلون فى دين الله افواجا ) يعنى مرگ تو نزديك شده است ( فسبحبحمد ربك واستغفره انه كان توابا ) عمر رو به ديگران كرد و گفت : چرا مراسرزنش مىكنيد كه او ( ابن عباس ) را به خود نزديك كرده و احترام مىكنم ، در حاليكه خودتان مىبينيد او چه شخصيتى است ؟ !

816