responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 801


< فهرس الموضوعات > با عنوان كردن نماز ابوبكر . . . قصد دارند وصاياى پيامبر صلى الله عليه وآله و تأكيدات آن حضرت را درباره على عليه السلام از بين ببرند ! !
< / فهرس الموضوعات > با عنوان كردن نماز ابوبكر . . . قصد دارند وصاياى پيامبر صلى الله عليه وآله و تأكيدات آن حضرت را درباره على عليه السلام از بين ببرند ! !
ابن اسحاق از ابراهيم بن حارث از قاسم بن محمد روايت مىكند : هنگامى كه رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم صداى تكبير عمر را شنيد ، فرمود : ابوبكركجاست ؟ خدا و مسلمانان از نماز ديگرى راضى نيستند . اگر حرف عمر هنگام از دنيا رفتنش نبود ، مسلمانان شك نداشتند كه پيامبر صلى الله عليه ( وآله ) وسلم ابوبكر را جانشين خود كرده بود . حرف عمر هنگام مرگ اين بود : اگر جانشين تعيين كنم ، بهتر از من هم براى خود جانشين تعيين كرد ( يعنى ابوبكر ) واگر جانشين تعيين نكنم ، بهتر از من هم براىخود جانشين تعيين نكرد ( يعنى پيامبر صلى الله عليه وآله ) مردم از اين كلام او فهميدند كه آن حضرت براى خود جانشينى تعيين نكرد . چون عمر درباره ابوبكر نزد مردم متهم نبود .
بخارى طرفهاى ديگر را نام مىبرد . . . و پيامبر صلى الله عليه وآله از عائشه و حفصه سلب اطمينان مىنمايد .
- بخارى ج 8 ص 145 اسماعيل . . . از عائشه روايت مىكند : پيامبر صلى الله عليه ( وآله ) وسلم در بيمارى فرمودند : به ابوبكر بگوئيد با مردم نماز بگذارد . عائشه مىگويد : گفتم : ابابكر نمىتواند در جاى تو نماز بخواند زيرا گريه امانش نمىدهد . دستور بده عمر نماز بخواند . دوباره حضرت فرمود : به ابوبكر بگوئيد با مردم نماز بخواند . بهحفصه گفتم : از قول من بگو كه ابوبكر نمىتواند جاى تو نماز بخواند ، زيرا گريه امانش نخواند داد . به عمر دستور بده نماز بخواند . حفصه هم پيغام مرا به حضرت رساند . حضرت فرمود : شما مانند زنان اطراف يوسف دائما بهانه مىگيريد . به ابوبكر بگوئيد نماز بخواند ، حفصه به عائشه گفت : من هيچوقت از تو خير نديدم .
< فهرس الموضوعات > پيامبر صلى الله عليه وآله آمد كه ابوبكر را كنار بزند . . . مىگويند هر دو امام جماعت بودند ! ! !
< / فهرس الموضوعات > پيامبر صلى الله عليه وآله آمد كه ابوبكر را كنار بزند . . . مىگويند هر دو امام جماعت بودند ! ! !
- سنن نسائى ج 2 ص 101 عباس بن عبد العظيم عنبرى . . . از عبيد الله بن عبدالله روايت مىكند : به عائشه گفتم داستان بيمارى رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم را برايم بگو ، گفت : هنگامى كه بيمارى حضرت

801

نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 801
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست