responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 800


35663 - ابن عمر مىگويد : پيامبر صلى الله عليه ( وآله ) وسلم صداى تكبير عمر را كه شنيد ، با عصبانيت سرش را بيرون آورد و فرمود : ابن ابى قحافه كجاست ؟
از كى ، ابن زمعه ، فرستاده پيامبر صلى الله عليه وآله شده بود ؟ ! ! . . . آيا واقعا حضرت او را فرستاده بود يا عائشه ؟ ! !
- سيره ابن هشام ج 4 ص 217 ابن اسحاق . . . از عبد الله بن زمعة بن الاسود بن المطلب بن اسد روايت مىكند : هنگامى كه بيمارى رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم شدت كرد ، عده‌اى از مسلمانان نزد آن حضرت بودند . بلال حضرت را براى نماز خواند ، فرمود : كسى را بگوئيد كه با مردم نماز بخواند . ابن زمعه مىگويد : رفتم ، عمر را در ميان مردمديدم ، ابوبكر نبود ، به عمر گفتم : با مردم نماز بخوان . هنگامى كه حضرت صداىتكبير عمر را شنيد . فرمود : ابوبكر كجاست ؟ خدا و مسلمانان راضى به نماز عمر نيستند . آنگاه حضرت بدنبال ابوبكر فرستاد . ابوبكر همان نمازى را كه عمرخوانده بود ، دوباره تكرار كرد .
عبدالله بن زمعه مىگويد : عمر به من گفت : واى بر تو ، با من چه كردى ( آبروى مرا بردى ) بخدا قسم خيال كردم ، رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم ترابه‌دنبال من فرستاده ، و گرنه با مردم نماز نمىخواندم . گفتم : بخدا قسم آن حضرت مرا بدنبال تو نفرستاد ، اما من چون ابوبكر را نديدم ، ديدم كه تو از ديگران سزاوارتر به نماز با مردم هستى .
ابن اسحاق از زهرى از انس بن مالك روايت مىكند : روز دوشنبه‌اى كه رسول خداصلى الله عليه ( وآله ) وسلم در آن روز وفات نمود ، همان روز بيرون آمد ، مردمدر حال خواندن نماز صبح بودند ، پرده را كنار زد و در را باز نمود . در ميان دراتاق عائشه ايستاد ، مردم حضرت را با آن هيئت ديدند ، بسيار شاد شدند ، حضرتاشاره فرمود : از جاى خود تكان نخورند . وتبسمى فرمود : هرگز رسول خدا صلى اللهعليه ( وآله ) وسلم با آن هيئت زيبا و دوست‌داشتنى ديده نشده بود . حضرت برگشت در حالىكه بيمارى ايشان رفع شده بود . آنگاه ابوبكر به خانه خود در محله ، سنح ، نزد اهل و عيالش برگشت .

800

نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 800
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست