responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 792


< فهرس الموضوعات > * فصل پنجم : عمر و بيمارى و وفات پيامبر صلى الله عليه وآله < / فهرس الموضوعات > * فصل پنجم : عمر و بيمارى و وفات پيامبر صلى الله عليه وآله < فهرس الموضوعات > * * نقش عمر در زمان بيمارى پيامبر صلى الله عليه وآله < / فهرس الموضوعات > * * نقش عمر در زمان بيمارى پيامبر صلى الله عليه وآله < فهرس الموضوعات > * * * تخلف عمر از سپاه اسامه و بازگشت به مدينه < / فهرس الموضوعات > * * * تخلف عمر از سپاه اسامه و بازگشت به مدينه < فهرس الموضوعات > اردوى نظامى اسامه خارج از مدينه . . . و تخلف عمر از سپاه و رجوع به مدينه < / فهرس الموضوعات > اردوى نظامى اسامه خارج از مدينه . . . و تخلف عمر از سپاه و رجوع به مدينه - تاريخ خليفه بن خياط ص 64 على و موسى بن اسماعيل . . . از عروه از پدرش روايت مىكند : رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم در بيمارى كه منجر به وفات آن حضرت شد ، فرمود : جيش اسامه را حركت دهيد و با آن برويد . هنگامى كه حضرت وفات فرمود ، سپاه اسامه در ، جرف ، ( خارج از مدينه ) اردو زده بود .
< فهرس الموضوعات > عمر از سربازى در سپاه اسامه سرباز مىزند ! !
< / فهرس الموضوعات > عمر از سربازى در سپاه اسامه سرباز مىزند ! !
- كنز العمال ج 10 ص 570 30266 - واقدى . . . از عروه روايت مىكند : رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم اسامة بن زيد را به فرماندهى منصوب كرد و به او دستور فرمود صبحگاهان به ، أبنى ، حمله كرده و آنجا را به آتش بكشد . سپس حضرت به او فرمود : بنام خدا حركت كن . آنگاه حضرت پرچم خود را به دست بريدة بن حصيب اسلمى داد تا آنرا به سپاه اسامه ببرد . و به اسامه هم دستور داد در ، جرف ، اردو بزند . او هم در منطقه سقاخانه سليمان سپاه خود را پياده كرد . مردم پى در پى به سپاه او مىپيوستند ، تا آنكه احدى از مهاجرين باقى نماند كه به سپاه ملحق نشود . عمر بن خطاب و ابو عبيده و سعد بن ابى وقاص و ابو الاعور سعيد بن زيد بن عمرو بن نفيل جزو مهاجرين و انصارى بودند كه به سپاه اسامه ملحق شدند . قتادة بن نعمان و سلمة بن اسلم بن حريش بيش از همه سلاح و تجهيزات به همراه داشتند . عده‌اى از مهاجرين كه از همه شديدتر ، عياش بن ابى ربيعه بود ، اعتراض كردند كه چرا بايد اين نوجوان ( اسامة بن زيد كه هيجده ، نوزده سال بيشتر نداشت ) فرمانده ما مهاجرين دسته اول شود ؟ وقتى اعتراضات زياد شد ، عمر بن خطاب اعتراضات آنها را رد كرد و قضيه را براى رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم نقل نمود . حضرت بشدت ناراحت شده ، دستمالى به سر بست و حوله مخصوص خود را ( قطيفه ) به دوشت انداخت و به منبررفت . پس از حمد و ثناى الهى فرمود : شنيده‌ام به فرماندهى اسامه اعتراض داريد . شما به فرماندهى پدرش هم اعتراض داشتيد ، بخدا قسم اگر الآن زنده بود ، باز هم لياقت

792

نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 792
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست