responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 661


4392 - عمر مىگويد : هنگامى كه عبدالله بن ابى از دنيا رفت ، از رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم خواستند بر او نماز بخواند . حضرت براى نماز ايستاد كه ، رو در روى حضرت سينه به سينه او ايستادم و گفتم . . . . . بخدا قسم لحظه‌اى نگذشته بود كه اين آيات نازل شد ( و لا تصل على احد منهم ابدا و لا تقم على قبره ) پس از آن بود كه ديگر حضرت بر منافقى نماز نخواند و بر قبرش حاضر نشد ، تا از دنيا رحلت فرمود .
< فهرس الموضوعات > پيامبر صلى الله عليه وآله به عمر فرمود : پسر خطاب بتو چه مربوط . . . . .
< / فهرس الموضوعات > پيامبر صلى الله عليه وآله به عمر فرمود : پسر خطاب بتو چه مربوط . . . . .
وهب بن جرير از پدرش از حسن روايت مىكند : پسر عبدالله بن ابى از رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم درخواست كرد ، حضرت پيراهنش را به او بدهد تا پدرش را در آن كفن كند ، حضرت هم داد . عمر اعتراض كرد و گفت : يا رسول الله پيراهنت را مىدهى كه اين منافق را با آن كفن كنند ؟ حضرت جواب داد : پسر خطاب به تو چه مربوط ! !
< فهرس الموضوعات > پيامبر صلى الله عليه وآله به عمر فرمود : عمر عقب بايست . . . . .
< / فهرس الموضوعات > پيامبر صلى الله عليه وآله به عمر فرمود : عمر عقب بايست . . . . .
- سنن نسائى ح 4 ص 67 محمد بن عبدالله بن مبارك . . . . . از ابن عباس از عمر بن خطاب روايت مىكند : هنگامى كه عبدالله بن أبى سلول از دنيا رفت ، رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) را دعوت كردند بر او نماز بخواند . عمر مىگويد : بمحض حضرت براى نماز ايستاد از جا پريدم و گفتم : مىخواهى به اين شخص نماز بخوانى در حاليكه او چنين و چنان گفته و بر عليه تو مبارزه كرده است ؟ حضرت تبسمى كرد و فرمود : عمر برو كنار ، عمر مىگويد : باز هم بر حرف خودم پافشارى كرده و اصرار نمودم ، فرمود : خداوند به من اجازه داده يكى را انتخاب كنم ، منهم اين را اختيار كردم ، اگر بدانم كه چنانچه بيش از هفتاد بار استغفار كنم ، خدا او را خواهد بخشيد ، اين كار را مىكردم . سپس حضرت بر او نماز خواند و برگشت ، هنوز مدت كوتاهى نگذشته بود كه اين آيات در سوره براء‌ت نازل شد ( و لا تصل على احد منهم مات ابدا . . . . تا ( و هم فاسقون ) عمر مىگويد : از جرأت و جسارتى كه نسبت به رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) بخرج دادم ، خودم هم تعجب كردم .

661

نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 661
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست