از حرف خود برگشت و فرمود : به مردم بگو هر چه غذا و خوراكى دارند بياورند ، مردم همه را آوردند ، حضرت دعا كرد و خدا هم آنرا بركت داد بطوريكه همه آمدند و ظرفهايشان را پر كردند ، غذا تمام نشد . سپس حضرت فرمود : اشهد ان لا اله الا الله و انى رسول الله .
- بخارى ج 4 ص 13 حاتم بن اسماعيل از سلمه روايت مىكند : ( در جنگ تبوك ) زاد و توشه مردم كم شد بطوريكه به سختى افتادند ، نزد رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم رفته و اجازه خواستند تا شترهايشان را ذبح كنند ، حضرت هم اجازه داد . با عمر برخورد كردند ، عمر گفت : چنانچه شترهايشان را بكشيد ديگر به چه چيز اميدوار هستيد . سپس نزد حضرت رفته و همان مطلب را گفت . حضرت از حرف خود برگشت و فرمود : به مردم بگو هر چه غذا و خوراكى دارند بياورند ، مردم همه را آوردند ، حضرت دعا كرد و خدا هم آنرا بركت داد بطوريكه همه آمدند و ظرفهايشان را پر كردند ، غذا تمام نشد . سپس حضرت فرمود : اشهد ان لا اله الا الله و انى رسول الله .
- مسلم ج 1 ص 42 سهل بن عثمان . . . . . . از ابو هريره يا از ابو سعيد روايت مىكند : در غزوه تبوك مردم گرفتار بى غذائى و قحطى شده ، نزد رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم رفته اجازه خواستند شترهايشان ذبح كنند . حضرت اجازه داد . اما عمر گفت : يا رسول الله اگر شترهايشان را بكشند ، ديگر چيزى براى سوارى نداريم . دستور بده آنچه از زاد و توشه زياد آمده و بياورند ، سپس دعا كن خدا آنرا بركت دهد . حضرت هم قبول كرد . مردم آنچه از زاد و توشه زياد آمده بياورند ، سپس دعا كرد خدا آنرا بركت دهد . حضرت هم قبول كرد . مردم آنچه داشتند آوردند . يكى مقدارى خرما ديگر تكه نانى ، همه را كه جمع كردند ، مقدار مختصرى شد . حضرت دعا كرد ، سپس همه ظرفهايشان را آورده و پر كردند ، باز هم باقى ماند . سپس حضرت فرمود : اشهد ان لا اله الا الله و انى رسول الله ، هر كس شهادتين را به زبان جارى كند ، هرگز از بهشت محروم نخواهد شد .

656