گفت : اين درختهائى را كه قطع مىكنيد ، ميوه نمىدهند ، حضرت دستور داد ، آنهائى را كه ميوه مىدهند قطع كنند . ( عمر در يك جا اعتراض مىكند كه غنائم را بين افرادى تقسيم كردى كه مستحق آن نيستند يعنى تقسيم ناعادلانه ، و يكبار اعتراض مىكند . چرا درختهائى را كه بعدا مال خودمان مىشود ، قطع مىكنى ؟ تا آنكه حضرت دستور داد ، ديگر درختان را قطع نكنند . اين اعتراف دو معنا دارد : يكى آنكه پيامبر صلى الله عليه وآله العياذ بالله ساده لوح و ندانم بكار بود ، دوم آنكه فردى مضر بحال خود و ديگران بوده ، و گرنه درخت ميوه را كه قطع نمىكنند . ) < فهرس الموضوعات > ابوبكر گويا عاقلتر و حكيمتر از پيامبر صلى الله عليه وآله بوده ، چرا كه از عمر تبعيت كرد و اجازه نداد درختان را قطع كنند ! < / فهرس الموضوعات > ابوبكر گويا عاقلتر و حكيمتر از پيامبر صلى الله عليه وآله بوده ، چرا كه از عمر تبعيت كرد و اجازه نداد درختان را قطع كنند ! - سنن بيهقى ج 9 ص 90 ابو عبدالله حافظ . . . . . . از صالح بن كيسان روايت مىكند : هنگامى كه ابوبكر يزيد به سفيان را براى تصرف شام فرستاد به او سفارش كرد . . . . پيرمردها و زنان و بچهها را نكشيد آباديها را خراب نكنيد ، درختان را قطع نكنيد ، حيوانات را نكشيد ، درختان نخل را آتش نزنيد ، كسى را غرق نكنيد ، كسى را مثله نكنيد ، كسى را نترسانيد ، و غنائم را مخفى نكنيد . < فهرس الموضوعات > زمانى كه اهل مكه ( طلقاء ) بفكر افتادند پيامبر صلى الله عليه وآله را بكشند ، جناب عمر كجا بود ؟ ! ! < / فهرس الموضوعات > زمانى كه اهل مكه ( طلقاء ) بفكر افتادند پيامبر صلى الله عليه وآله را بكشند ، جناب عمر كجا بود ؟ ! ! - دلائل النبوه بيهقى ج 5 ص 145 شيبة بن عثمان ( كه اهل مكه بوده و پس از فتح مكه بظاهر مسلمان شد و در جنگ حنين در سپاه مسلمين شركت داشت ) مىگويد : در جنگ حنين ديدم كه رسول خدا ( صلى الله عليه وآله ) تنهاست ، تصميم گرفتم بروم و او را كشته و انتقام كشتههاى خود را از او بگيرم ، عباس ( عموى حضرت ) و ابوسفيان بن حارث ( پسر عموى حضرت ) كنار حضرت بودند ، خواستم از پشت سر به حضرت نزديك شوم ، كه ناگهان تازيانهاى از آتش مانند برق ميان ما قرار گرفت . ( و نتوانستم به هدف خود برسم ) < فهرس الموضوعات > معماى رفتن عمر به مكه نزد محققين ! ! < / فهرس الموضوعات > معماى رفتن عمر به مكه نزد محققين ! !