مسلمانان هرگز روزى سخت از روز جنگ حنين بخود نديده بودند .
( ابوسفيان در اينجا ، ابوسفيان معروف نيست ، بلكه از پسر عموهاى پيامبر صلى الله عليه وآله است ) - بخارى ج 5 ص 98 محمد بن كثير از سفيان از ابو اسحاق روايت مىكند : شخصى از براء بن عازب پرسيد : تو هم در جنگ حنين فرار كردى ؟ گفت : من آنروز شاهد بودم كه پيامبر صلى الله عليه ( وآله ) وسلم فرار نكرد . افراد مقدم سپاه اسلام عجله كردند ، هوازن آنها را تيرباران نمودند ، ( كه همگى فرار كردند ) اما حضرت همانطور كه افسار قاطرش بدست ابوسفيان بود ، رجز مىخواند :
انا النبى لا كذب انا بن عبدالمطلب - بخارى ج 5 ص 99 ابوالوليد از شعبه از ابواسحاق روايت مىكند : از براء بن عازب پرسيدند : آيا تو هم با پيامبر صلى الله عليه ( وآله ) وسلم در جنگ حنين فرار كردى ؟ گفت : پيامبر صلى الله عليه ( وآله ) وسلم فرار نكرد ، اگر چه تير اندازان او را هدف قرار داده و به او حمله كردند ، اما حضرت مىجنگيد و رجز مىخواند : انا النبى لا كذب انا بن عبدالمطلب تنها كسانى كه با پيامبر صلى الله عليه وآله ماندند ، بنى هاشم بودند و بس ! !
مسلم ج 5 ص 166 ابو طاهر احمد بن عمرو بن سرح . . . . . از عباس بن عبدالمطلب ( عموى پيامبر صلى الله عليه وآله ) روايت مىكند : در جنگ حنين من و ابوسفيان پسر حارث بن عبدالمطلب ( پسر عموى پيامبر صلى الله عليه وآله ) در كنار رسول خدا صلى الله عليه وآله بوده و از حضرت جدا نمىشديم ، حضرت سوار بر قاطر سفيدى بود كه فروة بن نفائه جذامى به او هديه داده بود . هنگامى كه مسلمانان با مشركين روبرو شدند ، مسلمانان گريختند و رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم به تنهائى با كفار مىجنگيد ، من افسار قاطر را داشتم و ابوسفيان ركاب آنرا ، حضرت به من فرمود : كسانى را كه در حديبيه با من بيعت كردند ، صدا كن ، منهم با صداى بلند آنانرا خواندم ، بخدا قسم

558