جوابش نداد ، دوباره پرسيد ، حضرت جواب نداد ، سهباره پرسيد ، باز هم حضرت جواب نداد ، عمر مىگويد : بخودم گفتم : مادرت به عزايت بنشيند ، اينهمه پرسيدى ، جوابت را نداد ، سپس شترم را راندم و جلوتر از ديگران حركت كردم ، زيرا مىترسيدم آيهاى درباره من نازل شود ، زياد نگذشته بود كه ديدم كسى صدايم مىزند ، گفتم از آن چه مىترسيدم بر سرم آمد و حتما آيهاى درباره من نازل شده ( و مرا مفتضح كرده است ) نزد رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم رفته ، سلام كردم ، فرمود : امشب سورهاى بر من نازل شد ، كه از آنچه خورشيد بر آن مىتابد برايم محبوبتر است سپس خواند ( انا فتحنا لك فتحا مبينا ) < فهرس الموضوعات > با همه تلاشى كه براى پوشاندن مسأله مىكنند ، قرائن و شواهد گواهى مىدهد كه عمر در حديبيه بيعت نكرد ! ! < / فهرس الموضوعات > با همه تلاشى كه براى پوشاندن مسأله مىكنند ، قرائن و شواهد گواهى مىدهد كه عمر در حديبيه بيعت نكرد ! ! - سنن ترمذى ج 5 ص 61 محمد بن بشار . . . . . از پدر زيد بن اسلم روايت مىكند : عمر بن خطاب در يكى از سفرها با رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم مىرفت ، چيزى از حضرت پرسيد ، حضرت جوابش نداد ، دوباره پرسيد ، حضرت جواب نداد ، سهباره پرسيد ، بازهم حضرت جواب نداد ، عمر مىگويد : بخودم گفتم : مادرت به عزايت بنشيند ، اينهمه پرسيدى ، جوابت را نداد ، سپس شترم را راندم و جلوتر از ديگران حركت كردم ، زيرا مىترسيدم آيهاى درباره من نازل شود ، زياد نگذشته بود كه ديدم كسى صدايم مىزند ، گفتم از آن چه مىترسيدم بر سرم آمد و حتما آيهاى درباره من نازل شده ( و مرا مفتضح كرده است ) نزد رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم رفته ، سلام كردم ، فرمود : امشب سورهاى بر من نازل شد ، كه از آنچه خورشيد بر آن مىتابد برايم محبوبتر است سپس خواند ( انا فتحنا لك فتحا مبينا ) < فهرس الموضوعات > پيامبر صلى الله عليه وآله هرگز خشن و كينه توز نبود كه بيعت كسى را بپذيرد ولى او را طرد كرده و با او صحبت نكند ! ! < / فهرس الموضوعات > پيامبر صلى الله عليه وآله هرگز خشن و كينه توز نبود كه بيعت كسى را بپذيرد ولى او را طرد كرده و با او صحبت نكند ! ! - الدر المنثور ج 6 ص 68 احمد و بخارى و ترمذى و نسائى و ابن حبان و ابن مردويه روايت مىكنند : عمر بن خطاب گفت : در سفر با رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم حركت مىكردم ، سه بار چيزى را از حضرت