كند ( سهيل بن عمرو از خطباء قريش بود ) حضرت فرمود : من كسى را مثله ( پاره پاره ) نمىكنم ، زيرا كه خداوند هم با من همان كار را خواهد كرد ، حتى اگر پيغمبر باشم .
و تهذيب سيره ابن هشام ص 135 < فهرس الموضوعات > سهيل بن عمر بعد از وفات پيامبر صلى الله عليه وآله همان حرف ابوبكر را زد و باعث خشنودى عمر شد ! !
< / فهرس الموضوعات > سهيل بن عمر بعد از وفات پيامبر صلى الله عليه وآله همان حرف ابوبكر را زد و باعث خشنودى عمر شد ! !
- الدر المنثور ج 2 ص 81 حاكم و بيهقى در الدلائل از حسن بن محمد روايت مىكند : عمر گفت يا رسول الله اجازه بده دندانهاى سهيل بن عمرو را بكشم تا ديگر نتواند عليه تو سخنرانى كند ، حضرت فرمود : او را رها كن ، روزى ترا خوشحال خواهد كرد . پس از وفات پيامبر صلى الله عليه ( وآله ) وسلم سهيل بن عمرو در خانه كعبه سخنرانى كرد و گفت : اى كسانى كه محمد ( صلى الله عليه وآله ) را مىپرستيد ، او مرد ولى خدا زنده است . و هرگز نمىميرد . ( اين حرف را ابوبكر هم زد ، گويا بين اينها ارتباطى بوده است ! ! ) < فهرس الموضوعات > تلاش عمر براى كشته شدن نماينده قريش بدست پسرش ! !
< / فهرس الموضوعات > تلاش عمر براى كشته شدن نماينده قريش بدست پسرش ! !
- المغنى ج 10 ص 525 عمر بن خطاب مىگويد : هنگامى كه ابو جندل از دست كفار فرار كرد و خود را به رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم رسانيد در حاليكه پاهايش در غل و زنجير بود ، پدرش و ( سهيل بن عمر و نماينده قريش ) برخاست و به او سيلى زد و خواست او را ببرد ، عمر مىگويد : برخاستم و به ابو جندل گفتم : آنها كافرند و خونشان ، خون سگ است من با شمشير نزديك او مىروم ، تو بيا و شمشير را از من بگير و پدرت را بزن ، ولى او به حرف عمر گوش نكرد .
- سنن بيهقى ج 9 ص 227 ابو عبدالله حافظ . . . . . . از مروان و مسور بن مخرمه در قصه حديبيه روايت مىكند : پس از آنكه رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم به حديبيه رسيد و سهيل بن عمرو از جانب قريش آمد ، كار به صلح انجاميد ، قرار شد ده سال بين آنها صلح برقرار باشد و مسلمانان آن سال را برگردند

532