responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 420


35744 - عمر مىگويد : با ابوجهل و شيبه ابن ربيعه نشسته بوديم كه ابوجهل گفت : اى گروه قريش همانا محمد ( ص ) خدايان شما را فحش داده و اعتقادات شما را جهل و نادانى شمرده است و خيال مىكند پدران شما كه از دنيا رفته‌اند ، همه در آتش جهنم خواهند بود ، بدانيد كه هر كس محمد ( ص ) را بكشد من صد شتر سرخ و سياه و هزار اوقيه ( پيمانه ) نقره به او خواهم داد . عمر مىگويد : در حاليكه شمشير بسته و تيروكمان به دوش داشتم از آنجا خارج شده تا پيامبر صلى الله عليه ( وآله ) وسلم را يافته و بكشم . در راه به گوساله‌اى رسيدم كه آنرا ذبح كرده بودند ، ايستادم تا آنرا نگاه كنم كه احساس كردم از درون گوساله كسى فرياد مىزند : اى آل ذريح ، امر نجات بخش آمد ، مردى كه به زبان فصيح صحبت مىكند ، شما را دعوت به شهادت به لا اله الا الله و محمدا رسول الله ، مىنمايد . فهميدم كه آن صدا مرا مخاطب قرار داده ، از آنجا گذشتم به گوسفندى رسيدم ، كه ديدم هاتفى ( از غيب ) ندا مىدهد ، و اشعارى به اين مضمون مىخواند : اى مردم افكار باطل و تكيه كردن به بتها را رها كنيد ، من شما را مانند حيوانات مىبينم ، نگاه كنيد به نورى كه تاريكىها را دريده و از سرزمين تهامه ، درخشيده است . كه چه امام و پيشواى كريم و بزرگوارى است ، بعد از كفر و ضلالت ، اسلام آورد ، و نيكى و صله ارحام ، دين اوست . به خود گفتم به خدا قسم او هيچ كس جز مرا مخاطب قرار نداده ، از آنجا گذشته تا به بت ضمار رسيدم كه ديگر هاتفى از درون بت ندا مىدهد و اشعارى به اين مضمون مىخواند :
بت را ترك كنيد و تنها خداست كه بعد صلوات بر محمد ( ص ) پرستيده مىشود . آنكس كه بعد از پسر مريم ( حضرت عيسى ( ع ) ) به نبوت رسيده شخص هدايت يافته‌اى از قريش است . آنانكه بت مىپرستند خواهند گفت : اى كاش هرگز بت و مانند بت پرستيده نمىشد .
اى ابا حفص ( كنيه عمر ) صبر كن ، تو ايمان خواهى آورد ، و عزتى غير از عزت بنى عدى خواهى يافت . عجله نكن ، تو ياور دين او خواهى بود كه حقيقتا با دست و زبان ، او را يارى خواهى كرد . بخدا قسم مىدانستم كه آن صدا مرا مىخواند . همان اثناء پيش خواهرم رفتم كه شوهرش و خباب بن ارت هم آنجا بودند . خباب به من گفت : واى بر تو عمر ! مسلمان شو ، گفتم آب بياورند ، وضو گرفته و نزد پيامبر صلى الله عليه ( وآله ) وسلم رفتم ، حضرت فرمود : دعاى من درباه تو مستجاب شد اسلام بياور ، مسلمان شدم و چهل و چهارمين نفرى بودم كه اسلام آوردم ، سپس اين آيه نازل شد ( يا ايها النبى حسبك الله ومن تبعك من المؤمنين ) ( اى پيامبر خدا و كسانى كه ايمان آورده اند براى تو كافى مىباشند )

420

نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 420
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست