براى من راحتتر است تا آنكه چيزى را كه رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم براى آن مىجنگيد ، ترك كنم . با آنها خواهم جنگيد تا آنكه به اسلام برگردند ( به من زكات بدهند ) عمر مىگويد : بخدا قسم خير آنروز براى مردم بيشتر از خير آل عمر بود . < فهرس الموضوعات > شهادت تاريخى عمر درباره شجاعت عمر . . . < / فهرس الموضوعات > شهادت تاريخى عمر درباره شجاعت عمر . . . - كنز العمال ج 6 ص 527 16838 - عمر مىگويد : پس از وفات رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم عدهاى از اعراب مرتد شدند ( ارتداد آنها اين بود كه حاضر نشدند به ابوبكر زكات دهند ) و حرفشان اين بود كه ما نماز مىخوانيم اما زكات نمىدهيم . من به ابوبكر گفتم : با مردم مدارا كن ، زيرا آنها بسان حيوانات وحشى هستند ، ابوبكر جواب داد : عجب ! من منتظر بودم كمكم كنى نه آنكه مرا تنها بگذارى ، چطور گردن كلفت زمان جاهليت ، ضعيف و ذليل زمان اسلام شده است ( كنايه از اينكه چرا آنقدر ضعيف و خوار شدهاى ) تو توقع دارى با غزل سرائى يا با جادو و جنبل با مردم بسازيم و آنها را رام كنيم ، هيهات هيهات كه پيامبر صلى الله عليه ( وآله ) وسلم رفت و وحى قطع شد . بخدا قسم اگر يك بزغاله را از من دريغ كنند تا زمانى كه بتوانم شمشير بدست بگيرم با آنها خواهم جنگيد . عمر مىگويد : من آن روز دانستم كه ابوبكر از من محكمتر و پابرجاتر و مصممتر است . آنچنان مردم را ادب كرد كه در زمان خلافت من هم چنان آرام و تسليم و سر براه بودند . ( اين عبارت خيلى عجيب است كه ابوبكر مىگويد پيامبر رفت و وحى قطع شد ، ديگر چيزى نيست كه با آن بتوان مردم را هدايت كرد ، قرآن و كلام الهى هم كه غزل سرائى و جادو و جنبل است ) < فهرس الموضوعات > تاريخ نويسان شهادت مىدهند عمر جزو شجاعان نبود ! ! < / فهرس الموضوعات > تاريخ نويسان شهادت مىدهند عمر جزو شجاعان نبود ! ! - المعيار و الموازنة ص 89 فضيلت جهاد در اين است كه با اسلحههاى زياد و اسباب معروف باشد ، يكى از آنها قدرت بدنى و شجاعت و اطلاعات رزمى و احتياط و زكاوت و هوشيارى . بزرگى در جهاد اين است كه بتوان خوب از اسلحه استفاده كرد و با شجاعان روبرو شد و از خطرات نترسيد و عشق به شهادت در راه خدا داشت . على بن ابي طالب ( عليه السلام ) و حمزة بن عبدالمطلب و زبير بن عوام و ابو