كه مىگفت : اى واى بر عمر ، اى واى بر مادر عمر ، اگر خدا عمر را نيامرزد ، سپس جان داد . < فهرس الموضوعات > اى كاش برگ كاهى بودم . . . ! < / فهرس الموضوعات > اى كاش برگ كاهى بودم . . . ! سعيد بن عامر . . . از عامر بن ربيعة نقل مىكند : عمر را ديدم كه برگ كاهى را از ديوار كند و گفت : اى كاش من اين برگ كاه بودم ، اى كاش خلق نشده بودم ، اى كاش مادر مرا نزائيده بود ، اى كاش فراموش شده بودم . < فهرس الموضوعات > اى كاش بافنده بودم . . . ! < / فهرس الموضوعات > اى كاش بافنده بودم . . . ! موسى بن مروان الرفى . . . از عمر بن خطاب روايت مىكند كه مىگفت : اى كاش بافنده ( پارچه مىبافتم يا نخ مىريسيدم ) و از دسترنج خود مىخوردم ( و خليفه نمىشدم ) . < فهرس الموضوعات > اى كاش گوسفند خانه بودم < / فهرس الموضوعات > اى كاش گوسفند خانه بودم - كنز العمال ج 12 ص 619 35912 - ضحاك نقل مىكند : عمر گفت : اى كاش گوسفندى بودم كه اهل و عيالم مرا مىپختند و مىخوردند و مانند مدفوع مرا خارج مىكردند ولى انسان و بشر نمىشدم . سعيد بن عامر . . . از عامر بن ربيعة نقل مىكند : عمر را ديدم كه برگ كاهى را از ديوار كند و گفت : اى كاش من اين برگ كاه بودم ، اى كاش خلق نشده بودم ، اى كاش مادر مرا نزائيده بود ، اى كاش فراموش شده بودم . < فهرس الموضوعات > اى كاش هيچ چيز نبودم . . . ! < / فهرس الموضوعات > اى كاش هيچ چيز نبودم . . . ! - الدر المنثور ج 6 ص 297 ابن مبارك و ابو عبيد در كتاب فضائل و عبد بن حميد و ابن منذر از عمر بن خطاب روايت مىكند : شنيدم مردى اين آيه قرآن را مىخواند ( هل اتى على الانسان حين من الدهر لم يكن شيئا مذكورا ) عمر گفت اى كاش آيه تمام مىشد . < فهرس الموضوعات > اى كاش تمام ظرفهاى عالم پر از طلا بود و من آن را براى آزادى خود از عذاب قيامت فديه مىدادم < / فهرس الموضوعات > اى كاش تمام ظرفهاى عالم پر از طلا بود و من آن را براى آزادى خود از عذاب قيامت فديه مىدادم - كنز العمال ج 12 ص 696