13786 - ابن نياق مىگويد : عمر پيراهنى كثيف از كرباس به تن داشت ، به او گفتم : نمىخواهى پيراهنت را بشويم ؟ گفت : چرا . برايش يك پيراهن قبطى آوردم و پوشيد وقتى ديد كه خيلى نرم و لطيف است ، گفت واى بر تو ، پيراهن خودم را بده ، آنرا پوشيد در حاليكه هنوز خيس بود ، او را به خانه بردم ، ولى چون در خانه عكس بود ، نمىخواست وارد آن بشود . برايش عسل آوردم ، گفت همه مردم نمىتوانند عسل بخورند ، برايم شرابى بياور كه براى همه مردم خوردن آن ممكن باشد ، برايش شراب انگور آوردم كه دو ثلث آن رفته بود ، آنرا كه ديد گفت اين چقدر شبيه طلاء ابل ( شراب شتر ، نوعى شراب ) است . مقدارى از آنرا به شخصى داد و خورد ، به او گفت : آيا مستى در خود احساس مىكنى ؟ گفت : نه ، دوباره به او داد و گفت : آيا چيزى احساس مىكنى ؟ گفت : نه ، بار سوم به او داد ، گفت : چيزى احساس مىكنى ؟ گفت : نه ، گفت : راه برو ، رفت ، گفت چيزى احساس كردى ؟ گفت : نه ، عمر گفت : از اين شراب به همه مردم خواهم داد .
< فهرس الموضوعات > عمر گاهى نعلين مىپوشيد و گاهى پا برهنه مىرفت < / فهرس الموضوعات > عمر گاهى نعلين مىپوشيد و گاهى پا برهنه مىرفت - كنز العمال ج 12 ص 655 35993 - زر ، مىگويد : عمر بن خطاب را ديدم كه پاى برهنه بطرف ( نماز ) عيد مىرفت .
- مجمع الزوائد ج 5 ص 243 نعلين پيامبر ( ص ) و همچنين نعلين عمر و ابوبكر دو بند داشت و اولين كسى كه آنرا يك گره زد ، عثمان بود .
< فهرس الموضوعات > عمر ، ديگران را به پوشيدن نعلين‌هاى خوب و زيبا ترغيب مىكرد < / فهرس الموضوعات > عمر ، ديگران را به پوشيدن نعلين‌هاى خوب و زيبا ترغيب مىكرد - كنز العمال ج 15 ص 484 41915 - احنف بن قيس روايت مىكند : عمر بن خطاب مىگفت : نعلين‌هاى خوب بپا كنيد ، زيرا كه آنها خلخال ، مردان است ( خلخال چيزى بود مانند دستبند كه زنان به پا مىكردند ) < فهرس الموضوعات > عمر به مردم اجازه مىداد كه قباء و كفش بپوشند < / فهرس الموضوعات > عمر به مردم اجازه مىداد كه قباء و كفش بپوشند - كنز العمال ج 4 ص 612 جرير بن عثمان رحبى مىگويد : معاوية بن عياض نزد عمر آمد در حاليكه قبا و كفش به تن داشت ، عمر با خشونت به او گفت : اين چيست كه پوشيده‌اى ؟ گفت : پوشيدن قبا لباسها را نگه مىدارد و پوشيدن كفش براى سوارى بهتر است ، آنگاه عمر به او اجازه داد كه آنها را بپوشد .

16