غنائم چيزى در نزد خود چيزى دارد بيايد و پس بدهد يك نفر گفت يا رسول الله من محتاج بودم و سه درهم از غنائم برداشتم حضرت فرمود : فضل از او بگير . حضرت سه باره فرموده اول خود را تكرار كرد و فرمود : هر كس در خود چيزى احساس مىكند ( گناهى مىبيند ) بگويد تا برايش دعا كنم . يكى برخاست و گفت : يا رسول الله من هم منافق و هم دروغگو و هم بسيار پرخواب هستم . عمر گفت : اى مرد ، خدا عيب ترا پوشانده تو چرا عيب خودت را نمىپوشانى ؟ رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم فرمود : اى پسر خطاب رسوائى دنيا راحت‌تر از رسوائى آخرت است .
سپس حضرت درباره آن مرد دعا نمود : خداوندا صداقت و ايمان روزى او كن و خواب را از او دور ساز . سپس حضرت فرمود : عمر با من است و من با عمر و حق بعد از من با عمر است ! ! در سند و متن روايت غرائب شديدى وجود دارد و بداية والنهاية ج 5 ص 251 و ميزان الاعتدال ج 3 ص 381 و مجمع الزوائد ج 9 ص 25 و تاريخ طبرى ج 2 ص 433 مسلم در روايتى شبيه روايت بالا مىگويد : پيامبر در جواب عمر چيزى نفرمود ! !
- مسلم ج 8 ص 102 يحيى بن يحيى وقتيبة بن سعيد وابوبكر بن ابي شيبة . . . از عبدالله روايت مىكند : مردى نزد رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم آمد و عرض كرد : من زنى را معالجه مىكردم و از آن زن لذت بردم بدون آنكه به او دست بزنم ( يا به او تجاوز كنم ) اكنون اين من و اينهم شما ، هرچه مىخواهيد درباره من حكم كنيد . عمر گفت : اى مرد خداوند گناه تو را پوشانيد ، چرا خودت آنرا افشا مىكنى ؟ حضرت در جواب عمر چيزى نفرمود . سپس حضرت به دنبال مرد رفته و اين آيه را تلاوت فرمود : اقم الصلاة طرفي النهار وزلفا من الليل ان الحسنات يذهبن السيئات ذلك ذكرى للذاكرين ( در دو طرف روز و مقدارى از شب نماز بخوان ، خوبيها و حسنات گناهان را از بين مىبرد ، اين تذكرى براى اهل ذكر و پند ) يكى پرسيد : يا رسول الله اين مخصوص آن مرد است ؟ فرمود : نه براى همه است .

156