responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 155


جابر مىگويد : حضرت پيامبر صلى الله عليه ( وآله ) وسلم هنگام وفات دستور داد كاغذى بياورند تا نامه‌اى بنويسد كه هرگز بعد از آن كسى گمراه نشود ، عمر بن خطاب مخالفت كرد و آن را به كنارى انداخت .
احمد هم اين روايت را نقل كرده است و از عمر بن خطاب روايت شده : هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه ( وآله ) وسلم بيمار شد ، فرمود : كاغذ و دواتى بياوريد تا چيزى بنويسم كه هرگز گمراه نشويد . عمر مىگويد : من اصلا دلم نمىخواست چنين چيزى نوشته شود ، دوباره حضرت فرمود : كاغذ و دوات بياوريد ، زنان از پشت پرده صداى رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم را كه شنيدند ، گفتند مگر نمىشنويد ؟ عمر گفت شماها مانند زنان و كنيزان يوسف هستيد ، تا رسول خدا مريض است برايش اشك مىريزيد ، سالم كه شد بر گردنش سوار مىشويد . حضرت فرمود : آنها را رها كنيد آنها از شما بهترند .
< فهرس الموضوعات > * * * آخرين چيزهائى كه پيامبر ( ص ) به عمر فرمود < / فهرس الموضوعات > * * * آخرين چيزهائى كه پيامبر ( ص ) به عمر فرمود < فهرس الموضوعات > اى پسر خطاب رسوائى دنيا بهتر از رسوائى آخرت است < / فهرس الموضوعات > اى پسر خطاب رسوائى دنيا بهتر از رسوائى آخرت است - سيره ابن كثير ج 4 ص 457 بيهقى مىگويد : على بن احمد بن عبدان . . . ابن عباس از فضل بن عباس روايت مىكند : رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم در حاليكه بشدت از درد متأثر و متألم بود و سرش را با دستمالى بسته بود ، نزد من آمد و فرمود : فضل دست مرا بگير و دست حضرت را گرفته تا آنكه روى منبر نشست ، سپس فرمود : فضل مردم را به مسجد بخوان ، هنگامى كه مردم جمع شدند ، حضرت خطبه خواند و فرمود : من بزودى از ميان شما خواهم رفت و جاى مرا خالى خواهيد ديد ، هيچكس نمىتواند جاى مرا در بين شما پر كند . هر كه را من بى جهت شلاق زده‌ام ، بيايد و قصاص كند ، مال هر كه را گرفته‌ام ، بيايد و پس بگيرد ، هر كه را دشنام داده‌ام و آبرويش را برده‌ام بيايد و آبرويم را ببرد ، كسى نگويد از كينه و دشمنى رسول خدا ترسيدم ، كينه و دشمنى با مقام و اخلاق من سازگار نيست ، محبوب‌ترين كس نزد من كسى است كه يا حق خود را از من بگيرد يا مرا حلال كند ، تا آنكه هنگام ملاقات با پروردگار حق كسى بر ذمه‌ام نباشد . يك نفر برخاست و گفت : يا رسول الله من سه درهم از تو طلبكارم ، حضرت فرمود : براى چه ؟ گفت فقيرى نزد شما آمد و به من فرموديد سه درهم به او بدهم . حضرت به فضل دستور داد سه درهم به او بده . سپس حضرت ، فرموده خود را تكرار كرد و پس از آن فرمود هر كس از بيت المال و

155

نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 155
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست