< فهرس الموضوعات > خانه عمر در بلنديهاى دور از مدينه قرار داشت < / فهرس الموضوعات > خانه عمر در بلنديهاى دور از مدينه قرار داشت - بخارى ج 8 ص 134 سليمان بن حرب . . . از ابن عباس از عمر روايت مىكند شخصى از انصار بود كه هر وقت چند مدتى رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم را نمىديد و من مىديدم ، اخبار حضرت را به او مىدادم و هر وقت من حضرت را نمىديدم و او مىديد براى من اخبار حضرت را مىآورد . - سيره ابن هشام ج 2 ص 328 ابن اسحاق مىگويد : عمر بن خطاب و اهل و عيال و اقوامش و عمرو و عبدالله پسران سراقة بن معتمر و خنيس بن حذافة سهمى و داماد عمر ( شوهر حفصه ) هنگامى كه به مدينه مهاجرت كردند ، بر رفاعة بن عبدالمنذر بن زنبر در قبيله بني عمرو بن عوف در قبا ( منطقه مسجد قبا ) وارد شدند كه منزل عياش بن ابي ربيعة هم آنجا بود . . پس از آن مهاجرين به آنها پيوستند ، طلحة بن عبيدالله بن عثمان و صهيب بن سنان بر خبيب بن اساف برادر بلحارث بن حزرج در سنح وارد شدند . < فهرس الموضوعات > كسى كه تورات را براى عمر ترجمه كرد دوست يهودى او از قبيله بنى زريق بود < / فهرس الموضوعات > كسى كه تورات را براى عمر ترجمه كرد دوست يهودى او از قبيله بنى زريق بود - مجمع الزوائد ج 1 ص 173 عمر قصهاى را ذكر مىكند ، مىگويد : نسخهاى از كتاب ، اهل كتاب ( يهوديها يا مسيحيها ) بدست آورده ، آنرا نزد رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم بردم ، حضرت فرمود : آن چيست ؟ گفتم يا رسول الله نسخهاى از كتاب اهل كتاب است ، آنرا نوشتهام تا به علمم افزوده شود . حضرت به حدى عصبانى شد كه رنگ صورتش قرمز شد ، دستور داد مردم در مسجد جمع شوند . انصار كه غضب پيامبر صلى الله عليه ( وآله ) وسلم را ديدند سلاح برگرفته و گرد منبر پيامبر صلى الله عليه ( وآله ) وسلم حلقه زدند . حضرت فرمود : من جامعترين كلمات و كاملترين دين را براى شما بصورت پاك و پاكيزه آوردهام ، مبادا ترديد كنيد و سرگردان شويد و گمراه گرديد ، مبادا فريب افراد گمراه و سرگردان و متحير را بخوريد ( كسانى كه هر روز و هر ساعت راهى و دينى را انتخاب مىكنند ) عمر كه سخنان حضرت را شنيد فورا بلند شد و گفت : ( رضيت بالله ربا وبالاسلام دينا وبك رسولا ) به خداوندى خدا و ديانت اسلام و رسالت تو راضى و خشنوديم سپس حضرت از منبر پائين آمد . . .