responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 1392


الانصار و الذين اتبعوهم باحسان رضى الله عنهم و رضوا عنه ) ( آنهائى كه در اسلام و خدمت به اسلام از ديگر سبقت گرفتند ، يعنى مهاجرين و انصار و كسانى كه به نيكى از آنها پيروى كردند . خداوند از آنها راضى و آنها هم از خداوند راضى و خشنودند . ) عمر به آن شخص گفت : دوباره آيه را بخوان . شخص خواند . عمر پرسيد : چه كسى به تو اين گونه ياد داده است ؟ جواب داد : ابى بن كعب . عمر با آن شخص نزد ابى بن كعب رفته و سلام كردند ، عمر پرسيد : تو اين آيه را اينگونه به اين شخص آموخته‌اى ؟ جواب داد : بله او راست مىگويد . من خودم هم همينگونه از رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم آموخته‌ام . عمر دوباره پرسيد : واقعا همين طور از آن حضرت ياد گرفته‌اى ؟ جواب داد : بله . تا سه بار اين قضيه تكرار شد . ابى بن كعب در مرتبه سوم با عصبانيت گفت : بله بخدا قسم اين آيه را خداوند بر جبرئيل و جبرئيل بر محمد ( صلى الله عليه وآله ) نازل كرد و با خطاب و پسرش هم مشورت نكرد . عمر بيرون رفت ، در حاليكه ، الله اكبر ، الله اكبر مىگفت . ( عمر قصد داشت حرف ، واو ، را قبل از كلمه ، الذين ، را بردار ( تا معناى آيه چنين شود : سبقت گيرندگان در اسلام از مهاجرين و انصار كه تابعين آنها ( مهاجرين ) هستند . . . چنانچه عمر مىتوانست اين تحريف را انجام دهد ، مقام و منزلت انصار را تنزل داده و آنها را تابع و پيرو مهاجرين كه از قريش بودند قلمداد مىكرد : زيرا حس نژادپرستى و ناسيوناليستى عمر آنقدر قوى بود كه نمىتوانست بپذيرد كسى با آنها برابر است . اما مقاومت ابى بن كعب نقشه او را نقش بر آب كرد ) < فهرس الموضوعات > * * اگر عمر پيامبر را بيشتر از خود دوست داشت ، چرا در برابر عائشه كه او را بر پيامبر ارجح دانست سكوت كرد < / فهرس الموضوعات > * * اگر عمر پيامبر را بيشتر از خود دوست داشت ، چرا در برابر عائشه كه او را بر پيامبر ارجح دانست سكوت كرد < فهرس الموضوعات > عائشه فتوا مى دهد كه عمر از پيامبر صلى الله عليه و آله بهتر است . . . او بيرحم و عمر دل رحم ! !
< / فهرس الموضوعات > عائشه فتوا مى دهد كه عمر از پيامبر صلى الله عليه و آله بهتر است . . . او بيرحم و عمر دل رحم ! !
- مسند احمد ج 6 ص 141 عبدالله . . . از عائشه روايت مىكند : روز جنگ خندق بدنبال مردم من هم خارج شدم ، احساس كردم زمين لرزيد و صداى پائى شنيدم ، نگاه كردم ، ديدم سعد بن معاذ و پسر برادرش حرث بن اوس مىآيند .
ابو سفيان و همراهانش به تهامه و عيينية بن بدر و همراهانش به نجد رسيدند و بنى قريظه به قلعه‌هايشان برگشته و در آنجا مستقر شدند .

1392

نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 1392
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست