نخواهد كرد . عمر پرسيد : چه گفت ؟ گفتند : حرفى زد . دوباره عمر خطبه را خواند . و نبطى هم حرف خود را تكرار كرد . عمر پرسيد : چه مىگويد : گفتند : مىگويد : خدا كسى را گمراه نمىكند . عمر گفت : اگر يك بار ديگر حرف خود را تكرار كنى ، گردنت را خواهم زد . سپس خطبه را تمام كرد . - كنز العمال ج 1 ص 339 1547 - عمر در جابيه خطبه خواند و گفت : هر كه را خداوند هدايت كند ، كسى گمراهش نتواند كرد و كسى را كه خداوند گمراه كند ، كسى هدايتش نتواند نمود . شخصى بنام ، قس ، جملهاى به فارسى گفت . عمر از مترجم معناى آنرا پرسيد ، مترجم گفت : مىگويد : خداوند هيچكس را گمراه نمىكند . عمر جواب داد : اى دشمن خدا دروغ مىگوئى . خداوند ترا خلق كرده و گمراه نموده و داخل آتشت خواهد كرد . چنانچه بيعت نكرده بودى ، گردنت را مىزدم . سپس ادامه داد : خداوند هنگامى كه آدم و ذريه او را خلق كرد ، اهل بهشت و اهل آتش را همه نوشت سپس گفت : اينها از اين و آنها هم از آن . آنگاه مردم با قضا و قدرهاى مختلف پراكنده شدند . . . سنن ابى داود ج 2 ص 413 سنن ترمذى ج 4 ص 352 الدر المنثور ج 3 ص 142 كنز العمال ج 1 ص 356 مستدرك حاكم ج 2 ص 544 تاريخ بخارى ج 8 ص 96 كنز العمال ج 1 ص 336 سنن ترمذى ج 4 ص 331 مستدرك حاكم ج 1 ص 27 تاريخ طبرى ج 1 ص 91 عمر فتوا مىدهد كه هر كس درباره ، قدر ، بحث كند ، بايد كشته شود ! !