صلت بن مسعود . . . از اسماعيل بن امية بن عمرو بن سعيد روايت مىكند : عمر بن خطاب مشغول رمى جمره بود ، شخصى از قبيله لهب از پشت سر او به قصد رمى جمره سنگى انداخت كه به سر عمر خورد و شكست ، عمر ناراحت شد ( زيرا سرش كچل بود و مو نداشت ) عمر گفت خدا دستش را قطع كند ، به من سنگ مىاندازد ، خدا به او سنگ بيندازد . بخدا قسم ديگر به اينجا برنخواهد گشت ( اين كلام عمر چه معنا دارد كه شخص مذكور ديگر به اين مكان برنخواهد گشت . چه بلائى به سر آن شخص آمد ، خدا مىداند ! ! ) روز ديگر در محصب ( نام مكانى ) اطراق كرد و خاكها را جمع كرده و ردايش را روى آن انداخت و نشست و تكيه كرد . همانطور كه مشغول نگاه كردن مردم بود ، ديد ماه شب چهارده مىدرخشد گفت : هيچ چيزى از دنيا تمام نخواهد شد ، جز آنكه نقصان پذيرفته و ضعيف مىگردد . اسلام نيز ديگر كامل و تمام شده و از اين به بعد تا قيامت روز بروز ناقص‌تر مىگردد . . .
اين عبارات روشن‌تر از عبارتهاى قبلى منظور عمر را مىرساند كه او قائل به جاودانگى اسلام نبوده است ! ! ) < فهرس الموضوعات > در مسند عمر آمده : نظريه ضعف و نقص اسلام منسوب به عمر بوده است < / فهرس الموضوعات > در مسند عمر آمده : نظريه ضعف و نقص اسلام منسوب به عمر بوده است - كنز العمال ج 14 ص 75 37977 - مسند عمر ، حسن بصرى مىگويد : عمر بن خطاب بزرگان قريش از مهاجرين را ممنوع الخروج كرده بطوريكه هيچيك حق خروج از شهرهايشان را بدون اجازه نداشتند . آنها اعتراض و شكايت كردند ، عمر جواب داد : من اسلام را تشبيه به شتر كرده‌ام كه ابتداء تولد كوچك سپس دو ساله و چهار ساله و شش ساله مىشود سپس شروع به شكسته شدن مىكند كه اين شكست پس از نقص و كهنگى خواهد بود . الآن زمانى استكه اسلام ضعيف گشته و قريشىها مىخواهد اموال خدا را غارت كنند و نگذارند به مردم برسد . بدانيد تا من زنده باشم چنين چيزى نخواهد شد . من بر در دروازه شهر و شعب الحره ايستاده و حلقوم قريش را گرفته‌ام و نخواهم گذاشت آتش افروزى كنند .
< فهرس الموضوعات > راويان روايت مىكنند كه پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود : بهترين مردم در سه دوره خواهند بود ، پس از آن امت اسلام سقوط خواهد كرد ! !
< / فهرس الموضوعات > راويان روايت مىكنند كه پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود : بهترين مردم در سه دوره خواهند بود ، پس از آن امت اسلام سقوط خواهد كرد ! !

1310