إسم الكتاب : الفاروق ( فارسي ) ( عدد الصفحات : 1422)

طبرى و ديگران مىگويند : حديث ضعف ونقصان اسلام كلام عمر است نه حديث پيامبر صلى الله عليه وآله ! !
- تاريخ طبرى ج 3 ص 426 شعيب . . . از حسن بصرى روايت مىكند : عمر بن خطاب بزرگان قريش از مهاجرين را ممنوع الخروج كرده بطوريكه هيچيك حق خروج از شهرهايشان را بدون اجازه نداشتند . آنها اعتراض و شكايت كردند ، عمر جواب داد : من اسلام را تشبيه به شتر كرده‌ام كه ابتداء تولد كوچك سپس دو ساله و چهار ساله و شش ساله مىشود سپس شروع به شكسته شدن مىكند كه اين شكست پس از نقص و كهنگى خواهد بود . الآن زمانى استكه اسلام ضعيف گشته و قريشىها مىخواهد اموال خدا را غارت كنند و نگذارند به مردم برسد . بدانيد تا من زنده باشم چنين چيزى نخواهد شد . من بر در دروازه شهر و شعب الحره ايستاده و حلقوم قريش را گرفته‌ام و نخواهم گذاشت آتش افروزى كنند .
عمر بن شبه نظريه ضعف و نقص اسلام را منسوب به عمر بن خطاب مىداند ! !
- تاريخ مدينة ج 2 ص 779 ابن ابى عدى از عوف از حسن روايت مىكند : عمر گفت : قريش مىخواهد با حيله و نيرنگ اموال خداوند را چپاول كند و نگذارد به دست مردم برسد . تا من زنده هستم چنين نخواهد شد . بدانيد كه من حلقوم قريشيان را گرفته و نخواهم گذاشت امت محمد ( صلى الله عليه وآله ) را از دين بيرون كرده و كافر كنند . در حاشيه كتاب آمده كه آنچه در مناقب آمده و ثابت است اينستكه عمر گفته : اسلام ابتدا كوچك سپس دو ساله و چهار ساله و شش ساله بوده پس از آن رو به ضعف و شكست گذاشته كه ضعف آن پس از نقضان و فرسودگى آن بوده است . ( كلام عمر كاملا مىفهماند كه او معتقد بوده اسلام رو به ضعف و نقص گذاشته و همانند شتر كه پس از گذشت پنج و شش سال ضعيف شده ومىميرد ، اسلام هم خواهد مرد منتها مىگويد : من تا زنده هستم نخواهم گذاشت اسلام را بكشند . اما بهر حال عقيده او اين بوده كه اسلام جاودانه نخواهد بود ، و وعده خداوند كه ( انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون ) را قبول نداشته است ! ! ) - تاريخ مدينه ج 3 ص 876

1309