29502 - عمرو بن دينار مىگويد : شخصى به عمر گفت : خداوند چگونه و به چه وسيله به تو نشان داده است ؟ عمر جواب داد : اين چه حرفى استكه مىزنى ؟ ! اين امر مختص به پيامبر صلى الله عليه ( وآله ) وسلم است و بس .
( اين سه روايت را جدا بايد مورد دقت قرار داد . در روايت اول آمده كه ما بر اساس ظن و گمان عمل مىكنيم كه چه بسا حلال را حرام و حرام را حلال مىنمائيم . و در دو روايت بعدى مىگويد : به ظن و گمان عمل نكنيد و در دين رأى ندهيد كه رأى از آن رسول خدا صلى الله عليه وآله مىباشد . حال ببينيد كه بين حرف و عمل عمر چقدر فاصله است . شخصى كه خود را خليفه مسلمين و جانشين رسول خدا صلى الله عليه وآله مىنامد در عمل چه مىكند و در گفتار چه مىگويد در حالى كه قرآن مىفرمايد ( لم تقولون ما لا تفعلون ) ( چرا مىگوئيد چيزهائى را كه عمل نمىكنيد ) واى بر امتى كه رهبر آنان بر خلاف حق و حقيقت عمل كند . رهبرى كه چنين باشد ، امتش چه خواهد بود ؟ ! ! آيا چنين امتى روى سعادت و هدايت خواهد ديد ؟ ! ! ) < فهرس الموضوعات > * * * تصرفات عمر يعنى سنت ! !
< / فهرس الموضوعات > * * * تصرفات عمر يعنى سنت ! !
< فهرس الموضوعات > عمر بگونه‌اى عمل مىكرد كه گويا اعمال و گفتار او سنت است ! !
< / فهرس الموضوعات > عمر بگونه‌اى عمل مىكرد كه گويا اعمال و گفتار او سنت است ! !
- كتاب موطأ ج 1 ص 50 83 - مالك . . . از يحيى بن عبد الرحمان بن حاطب روايت مىكند : عمر بن خطاب همراه با كاروانى براى حج عمره رفت . عمرو بن عاص هم در ميان آنان بود . عمر در راه جنب شد ولى همراه كاروان آب نبود كه غسل كند . بالاخره حركت كردند تا به آب رسيدند . عمر لباسهايش را تا آنجا كه نجاست جنابت به آنجا رسيده بود شست بطوريكه لباسهايش همه خيس شده بود . عمرو بن عاص به او گفت : لباسهايت را كنار بگذار همراه ما لباس هست كه بپوشى . عمر جواب داد : از تو تعجب مىكنم . مگر همه مردم اينگونه لباس دارند كه من داشته باشم . بخدا قسم اگر اين كار را بكنم سنت خواهد شد . . .
( بايد از عمر بپرسيد : به چه دليل و بر چه اساسى اعمال تو بايد سنت شود ، آيا خداوند به تو حق قانونگذارى داده است كه چنين گمان درباره خود دارى ؟ ! ! ) < فهرس الموضوعات > عمر حق فتوا را در انحصار دولت مىداند و بس ! !
< / فهرس الموضوعات > عمر حق فتوا را در انحصار دولت مىداند و بس ! !

1302