responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 126


- سيره ابن هشام ج 1 ص 147 ابن اسحاق مىگويد : زيد بن عمرو بن نفيل در زمان بت پرستى بت پرست نبود و داخل در دين يهودى و نصرانى هم نشد ، بلكه قربانىهائى را هم كه براى بت‌ها مىكشتند ، از گوشت آنها نمىخورد و از زنده بگور كردن دختران ديگران را منع مىكرد ، و مىگفت من خداى ابراهيم را مىپرستم ، لذا با بديها و عيبهاى قوم و قبيله‌اش مبارزه مىكرد . هشام بن عروة از پدرش از مادرش اسماء دختر ابوبكر روايت مىكند : زيد بن عمرو بن نفيل را در حالى كه بسيار پير و تكيه به ديوار كعبه داده بود ديدم كه مىگفت اى قريشيان ، بخدا قسم هيچ كس از شما بجز من بر دين ابراهيم ( عليه السلام ) شب را به صبح نرسانيد .
سپس گفت : خدايا چنانچه مىدانستم تو چگونه عبادتى را مىپسندى ، ترا آنگونه مىپرستيدم ، سپس بر كف دستش سجده نمود .
ابن اسحاق مىگويد كه پسرش سعيد بن زيد بن عمرو بن نفيل و عمر بن خطاب ( پسر عمويش ) به رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم عرض كردند ، آيا براى زيد بن عمرو طلب آمرزش كنيم ؟ حضرت فرمود : بله ، او به تنهائى بعنوان يك امت واحده در قيامت برانگيخته خواهد شد .
- اسد الغابة ج 2 ص 236 زيد بن عمرو بن نفيل بن عبدالعزى پدر سعيد بن زيد ( سعيد بن زيد يكى از ده نفرى است كه پيامبر ( ص ) بشارت داده آنها از اهل بهشت هستند ( و پسر عموى عمر بن خطاب است كه هر دو در نفيل با هم مشتركند ( نفيل پدر بزرگ هر دو آنهاست ) درباره زيد بن عمرو از حضرت پيامبر صلى الله عليه ( وآله ) وسلم سؤال كردند ، حضرت فرمود : او به تنهائى بعنوان يك امت واحده در قيامت برانگيخته خواهد شد . در زمان جاهليت او خدا را مىپرستيد و از دين حضرت ابراهيم ( ع ) پيروى مىكرد ، مىگفت خداى من و دين من ، خداى ابراهيم و دين ابراهيم است . و بر قريش ايراد مىگرفت كه خداوند گوسفند را خلق و از آسمان آب نازل مىكند تا از زمين علف و سبزه برويد ، آنوقت شما آنرا براى بتها و به اسم بتها ذبح مىكنيد . تا خدا را انكار و بتها را بزرگ بداريد .
زيد بن عمرو هيچگاه از قربانىهاى بتها نمىخورد . . .
ابن اسحاق مىگويد : خطاب بن نفيل ( پدر عمر ) زيد بن عمرو را بشدت اذيت مىكرد ، تا آنكه زيد مجبور شد به بالاى كوه پناهنده شود ، سپس خطاب عده‌اى از افراد نادان و سفيه را در آنجا

126

نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 126
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست