رفت و در آنجا شراب خورد و مست شد وقتى بيرون آمد در كنار ديوار باغ بنى النجار زنى را ديد و به او تجاوز كرد ، زن او را دشنام داد و لباس او را پاره كرد و رفت . . . اين روايت با همه طول و تفصيلش دروغ است و داستانپردازان آن را جعل كردهاند ، براى آنكه عوام الناس و زنان را بگريانند اين دروغها را درست كرده و به صحابه پيامبر ( ص ) چيزهائى را نسبت دادند كه مناسب شأن آنها نيست . . . زبير بن بكار مىگويد عبدالرحمان اوسط ( پسر عمر ) كه كنيه او ابو شحمة بود بعنوان جنگ به مصر رفت و اتفاقا در آن جا شراب خورد و مست شد و عمرو بن عاص بر او حد جارى كرد . عمر به عمرو اعتراض كرد كه چرا مخفيانه و غير علنى به پسر من حد جارى كردى ، لذا دستور داد پسرش را نزد او فرستاده و او هم پسرش را زد سپس پسر مريض شد و مرد . اين است آنچه كه محمد بن سعيد در طبقات و ديگران ذكر كردهاند و عجيب نيست كه كسى اتفاقاً و بىاختيار شراب بخورد و مست شود و عمر هم براى تأديب او را زد نه براى اجراى حد و او هم بواسطه مرض مرد نه بخاطر شلاق خوردن . . . سعيد بن مسروق از اصحاب اعمش مىگويد : عمر كجا و اين حرفها كجا . . . دار قطنى مىگويد : حديث ابن عباس درباره حد خوردن ابو شحمه درست نيست . ابن حبان مىگويد : اين روايت را جعل كردهاند و نقل آن جايز نيست . < فهرس الموضوعات > * * برادران و خواهران و فاميل عمر < / فهرس الموضوعات > * * برادران و خواهران و فاميل عمر < فهرس الموضوعات > * * * برادر عمر ، زيد بن خطاب < / فهرس الموضوعات > * * * برادر عمر ، زيد بن خطاب < فهرس الموضوعات > برادر پدرى عمر ، زيد بن خطاب بن نفيل < / فهرس الموضوعات > برادر پدرى عمر ، زيد بن خطاب بن نفيل - تاريخ بخارى ج 8 ص 294 زيد بن خطاب بن نفيل العدوى ، كنيه او ابو عبدالرحمان از برادرش عمر بزرگتر بوده و از او هم زودتر مسلمان شده است . بسيار قد بلند و در جنگ بدر و ديگر جنگها حاضر بوده است . در جنگ يمامه پرچم بدست او بود و دائما حمله مىكرد تا آنكه بدست رحال بن عنفوه كشته شد . عمر بر سر جنازه او حاضر شد در حاليكه بسيار محزون بود ، مىگفت خدا برادرم را بيامرزد ، زيرا او در دو جهت از من سبقت گرفت ، در اسلام آوردن و در شهيد شدن . جنگ يمامه در سال دوازده هجرى در زمان خلافت ابوبكر اتفاق افتاد . - اسد الغابة ج 2 ص 228