- سنن بيهقى ج 8 ص 149 ابو الحسين بن بشران . . . از ابن ابي مليكة روايت مىكند : عائشه گفت : هنگام وفات پدرم ، فلانى و فلانى وارد شده و گفتند : جواب خدا را چه خواهى داد كه عمر را جانشين خود و خليفه بر ما كردى ؟ پدرم جواب داد ، مرا از خدا مىترسانيد ، خواهم گفت كه بهترين مردم را بر ايشان امير كردم . < فهرس الموضوعات > هر كس على عليه السلام را بر ابوبكر و عمر ترجيح دهد . . . خيرى در او نيست ! ! < / فهرس الموضوعات > هر كس على عليه السلام را بر ابوبكر و عمر ترجيح دهد . . . خيرى در او نيست ! ! - تهذيب التهذيب ج 4 ص 296 عبد الله بن احمد از پدرش روايت مى كند : حسن بن صالح از شريك در نقل روايت مطمئنتر و محكمتر بود . . . او على ( عليه السلام ) را بر عثمان ترجيح مى داد ، يحيى بن معين از شريك نقل مى كند : هر كس على ( عليه السلام ) را بر ابوبكر و عمر ترجيح دهد ، خيرى در او نيست . < فهرس الموضوعات > * * * جنابان ابوبكر و عمر ، دو امام هدايت ، بر سر پيامبر صلى الله عليه و آله فريادى مى زنند ، چنانكه خداوند سوره حجرات را در مذمت آنان نازل مى كند ! ! < / فهرس الموضوعات > * * * جنابان ابوبكر و عمر ، دو امام هدايت ، بر سر پيامبر صلى الله عليه و آله فريادى مى زنند ، چنانكه خداوند سوره حجرات را در مذمت آنان نازل مى كند ! ! < فهرس الموضوعات > اختلاف ابوبكر و عمر بر سر كارى كه به آنان ربطى نداشت ! ! < / فهرس الموضوعات > اختلاف ابوبكر و عمر بر سر كارى كه به آنان ربطى نداشت ! ! - صحيح بخارى ج 5 ص 116 ابراهيم بن موسى . . . از ابن ابى مليكه روايت مىكند : عبدالله بن زبير خبر داد : كاروانى از بنى تميم نزد رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم آمد ، ابوبكر گفت : قعقاع بن معبد بن زراره را رئيس آنان كن . عمر گفت : اقرع بن حابس را رئيس آنان كن ، ابوبكر به عمر گفت : تو مىخواهى با من مخالفت كنى ، عمر گفت : من چنين قصدى نداشتم ، بالاخره صداى دو طرف ( در حضور رسول خدا صلى الله عليه وآله ) بلند شد ، اين آيه نازل شد ( يا ايها الذين آمنوا لا تقدموا بين يدى الله و رسول . . . ) ( اى كسانى كه ايمان آوردهايد خود را بر رسول خدا صلى الله عليه وآله مقدم نكنيد )