responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 970


- تهذيب الكمال ج 2 ص 285 على بن زيد از حسن از احنف بن قيس روايت مىكند : عمر بن خطاب يكسال مرا زندانى كرد ، و گفت : بخاطر اين كه ترا امتحان كنم و بيازمايم و از ظاهر و باطن تو خبردار شوم ، ظاهرت كه خوب بود ، اميدوارم باطنت هم مثل ظاهرت باشد . هميشه صحبت ما اين بوده كه منافقين آگاه و زرنگ اين امت را هلاك خواهند كرد . سپس به ابو موسى اشعرى والى بصره نوشت : احنف را از مقربان خود قرار ده و با او مشورت كن و سخنانش گوش نما . ضمره از ابن شوذب روايت مىكند : احنف به ديدن عمر رفت ، عمر او را يكسال در مدينه حبس نمود ، سپس آزادش كرد و گفت : ميدانى چرا زندانيت كردم ، براى آنكه بدانم از منافقين هستى يا نه ؟ ديدم از مؤمنين هستى .
- كنز العمال ج 1 ص 265 29394 - حسن مىگويد : هنگامى كه كاروان بصره به زيارت عمر آمد ، احنف بن قيس هم در ميان آنان بود . عمر همه را رها كرد و او را يكسال نزد خود زندانى نمود ، و گفت : رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم ما را از منافقين زبان باز ترسانيده ، و من ترسيدم كه تو هم از آنان باشى ، كه نبودى .
29405 - احنف مىگويد : عمر بمن گفت : در عهد پيامبر صلى الله عليه ( وآله ) وسلم مىگفتيم كه اين امت بدست منافق زبان باز از بين خواهد رفت ، احنف بترس كه از آنان باشى .
عمر دماغ عيينة بن حصن را به خاك ماليد ! !
از چيزهائيكه در كتاب ابو غسان ديده‌ام اينست كه عيينة بن حصن به ديدن عمر بن خطاب رفت شخصى از قبيله غطفان به نام مالك بن ابى زفر آنجا بود كه از فقراء و ضعفاء مسلمين شمرده مىشد و از مخالفين عيينه هم بود . در حال صحبت با عمر بود كه عيينه گفت : عجب آدم پست و بىارزش مقام پيدا كرده و به زبان آمده است . مالك به عمر گفت : ببين اين شخص به استخوانهاى پوسيده پدرانش كه در جهنم‌اند بر ما مىبالد .
عيينه جواب داد : اين تو نيستى كه اين حرف را مىزنى ، بلكه كسى كه ترا اينجا راه داده اين حرف را زد . افراد عيينه از بىاحترامى مالك ناراحت شدند كه چرا به بزرگ قبيله مضر چنين

970

نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 970
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست