ابو الفضل حسن بن يعقوب بن يوسف . . . از ابو عمر و غلام عائشه روايت مىكند : جعبه جواهراتى از عراق براى عمر فرستاده شد كه جواهر گرانقيمتى در آن بود . از اطرافيانش پرسيد : مىدانيد قيمت آن چقدر است ؟ گفتند : نه ، نمىدانيم هم كه چگونه آنرا بايد تقسيم كرد ؟ گفت : اجازه بدهيد آنرا براى عائشه بفرستم كه رسول خدا صلى الله عليه وآله خيلى او را دوست داشت . گفتند : بفرست . هنگامى كه عائشه در جعبه را باز كرد ، گفت : پسر خطاب بعد از رسول خدا صلى الله عليه وآله چه چيزهائى فتح كرده است . خدايا اگر مىخواهد هديه ديگرى هم در سال آينده به من بدهد ، مرا ببر . ( گويا عائشه خانم از خوشحالى چنين جملهاى بر زبان راند ، چرا كه عمر خيلى به او بها مىداد ، البته عائشه هم اين محبتهاى خالصانه را بىجواب نمىگذاشت و خواب مىديد كه عمر پيامبر شده است . . . ) تلاش جاحظ براى توجيه سياست تبعيض عمر در تقسيم عطايا و اموال ! ! - العثمانيه ص 210 چگونه گمان مىكنيد كه ابوبكر معتقد به مساوات بوده و شجاعت را از شرائط امامت نمىدانست و براى فاميلى هم در خلافت دخلى قائل نبود و كسى از عمر بن خطاب دورتر از اين خصوصيات باشد نبود . زيرا كه از همسران پيامبر صلى الله عليه ( وآله ) وسلم آنهائى را كه قريشى بودند بر ديگران ترجيح مىداد . عرب را در سهميهها و عطايا بر غير عرب مقدم مىداشت و مىگفت با كفو و همطرازان خودتان ازدواج كنيد ( هر مسلمانى را براى مسلمان ديگر كفو نمىدانست ) . در جواب اين گفتههاى شما ، متقابلا گفته شده است كه اين حرفهائى را كه درباره عمر مىزنيد ، همه از دامان عمر بدور است و هرگز عمر اينگونه نبوده است و دليل آن هم اينست كه عمر براى تقسيم اموال ديوانهائى درست كرد و بر اساس سوابق مهاجرين و انصار از جهت اسلام آوردن و جهاد به هر كسى سهمى مىداد ، به كسانى كه در جنگ بدر بودند سه هزار و . . . جاحظ تلاش مىكند تبعيض نژادى و قوم و قبيلهاى عمر را توجيه كند . بهمين خاطر مدعى است كه ترجيح بنىهاشم بر ديگر اعراب از ناحيه پيامبر صلى الله عليه وآله هم قومى و قبيلهاى بوده است ! ! - العثمانيه ص 218