إسم الكتاب : الفاروق ( فارسي ) ( عدد الصفحات : 1422)

خمس آن براى خدا و . . . ) پرسيدم ، جواب داد : اينها كليدهاى كلام خداوند است ، و الا دنيا و آخرت از آن خداست . بعد از وفات رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم در سهم رسول و سهم ذى القربى اختلاف شد . يكى مىگفت : سهم رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم مال خليفه بعد است و ديگرى مىگفت : سهم ذى القربى ، از آن بستگان آن حضرت است ، ديگرى مىگفت : مال بستگان خليفه است . بالاخر نظر همگى بر اين تعلق گرفت كه اين دو سهم را براى خريد اسب و تجهيزات نظامى براى جهاد مصرف كنند كه به همين روش در خلافت ابوبكر و عمر عمل مىشد .
- الدر المنثور ج 3 ص 186 ابن منذر از عبد الرحمان بن ابى ليلى روايت مىكند : از على ( عليه السلام ) پرسيدم : ابوبكر و عمر درباره سهم خمس شما چگونه رفتار مىكردند ؟ فرمود : در زمان ابوبكر خمسى در كار نبود ، اما عمر مرتبا خمس ها را بمن مىداد ، حتى خمس دو شهر شوش و جندىشاپور را كه رسيد و منهم حاضر بودم به من داد و گفت : اين هم نصيب شما اهل بيت . اما بعضى از مسلمانان بسيار محتاجند ، اگر اجازه بدهى اين خمس را بين آنها تقسيم كنم . منهم اجازه دادم . اما عباس ( عموى پيامبر صلى الله عليه وآله ) كه آنجا بود ، از جا پريد و گفت : نه ، به سهم ما دست نزد . من گفتم : ما سزاوارتريم كه به مردم رحم كنيم . بالاخره عمر آن سهم را گرفت و همان شد ، ديگر نتوانستيم آنرا بدست آوريم و در زمان خلافت عثمان هم ديگر بدستمان نيامد . سپس على ( عليه السلام ) فرمود : خداوند صدقه را بر رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم حرام كرد ، و بجايش خمس را قرار داد . اما صدقه‌اى كه بر آن حضرت و اهل بيت آن حضرت حرام شد ، بر امت آن حضرت حرام نيست .
احمد بن حنبل اعتراف مىكند : ابوبكر خمس آل پيامبر عليهم السلام را مصادره كرد ! !
- مسند احمد ج 4 ص 83 عبدالله . . . از جبير بن مطعم روايت مىكند : رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم از خمس چيزى به بنى عبد شمس و بنى نوفل نمىداد ، اما به بنى هاشم و بنى المطلب مىداد . ابوبكر هم

899