responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 802


سنگين شد . فرمود : آيا مردم نماز خوانده‌اند ؟ گفتيم : نه منتظر آمدن شما هستند . فرمود : آب و طشت بياور ، آورديم ، وضو گرفت ، خواست كه بلند شود ، بيهوش شد ، بهوش كه آمد ، دوباره همان مطلب را فرمود ، دوباره آب و طشت آورديم ، وضو گرفت ، خواست كه بلند شود ، دوباره بيهوش شد . تا سه بار اين قضيه اتفاق افتاد . آنگاه حضرت فرمود : به ابوبكر بگوئيد بامردم نماز بخواند . ابوبكر چون رقيق القلب بود به عمر گفت : تو نماز بخوان ، عمر جواب داد ، نه ، تو سزاوارترى . بالاخره در آن ايام ابوبكر با مردم نماز مىخواند . يك روز كه حضرت احساس سبكى كرد به كمك عباس و شخص ديگر در حالىكه پاهايش روى زمين كشيده مىشد به مسجد آمد . ابوبكر تا حضرت را ديد خواستعقب برود . حضرت اشاره فرمود سر جايش بماند . آندو نفر كه حضرت را آورده بودند در كنار حضرت نشستند ، سپس ابوبكر ايستاد و مردم به او اقتدا كردند وابوبكر هم به حضرت اقتدا نمود ( يعنى هر دو امام جماعت شدند ) راوى مىگويد به ابن عباس گفتم : عائشه چنين حديثى برايم گفت : همه را تأئيدكرد . سپس گفت : آيا نام آن شخص ديگر را ( كه همراه عباس پيامبر صلى اللهعليه وآله را آورد ) هم برد ؟ گفتم : نه . گفت آن شخص ديگر على ( عليه السلام ) بود .
و سنن دارمى ج 1 ص 287 آيا بيرون آمدن پيامبر صلى الله عليه وآله براى تأئيد ابوبكر بود ، يا براى كنار زدن او ؟ ! !
- مسلم ج 2 ص 22 ابو معاويه . . . از عائشه روايت مىكند : هنگامى كه بيمارى رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم سنگين شد ، بلال اذان گفت ، حضرت فرمود : به ابوبكر بگوئيدبا مردم نماز بخواند . گفتم : يا رسول الله پدرم ابوبكر آدم دل‌رحم و دل‌نازكى است اگر جاى شما براى نماز بايستد ، از شدت گريه نمىتواند نماز بخواند . خوباست به عمر دستور دهى با مردم نماز بخواند . دوباره حضرت همان مطلب را فرمود ، به حفصه گفتم : از قول من به حضرت بگو كه پدرم ابوبكر دل‌نازك است نمىتواند جاى شما نماز بخواند ، گريه امانش نمىدهد ، حفصه هم پيغام مرا رسانيد . حضرت به او فرمود : شما مانند زنان همراه يوسف دائما بهانه مىگيريد . به ابوبكربگوئيد نماز بخواند . ابوبكر هم براى نماز حاضر شد . حضرت كه قدرى بيماريش سبك شد به كمك دو نفر از جا برخاست و

802

نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 802
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست