ايشان را از چنين سئوالاتى نهى فرموده كه چنانچه قرآن جواب آنها را بدهد ، خوشتان نخواهد آمد ، وليكن منتظر باشيد كه هرگاه قرآن نازل شد جواب سئوالات خود را خواهيد يافت .
ابن ابي شيبة وعبد بن حميد و ابن جرير و ابن المنذر از مجاهد درباره آيه شريفه ( يا أيها الذين آمنوا لا تسألوا عن اشياء ) روايت مىكنند كه روزى حضرت رسول صلىالله عليه ( وآله ) وسلم حج را ذكر فرمودند ، گفته شد كه يا رسول الله آيا هر سال واجب است حضرت فرمود : اگر بگويم ، بله ، هر سال واجب مىشود ، و اگر هر سال واجب شود نمىتوانيد انجام دهيد ، آنگاه كافر مىشويد ، سپس حضرت فرمود : از من سؤال كنيد كه تا اينجا هستم هر چه بپرسيد ، جواب خواهم داد اگر چه از پدرانتان باشد . شخصى پرسيد : پدر من كيست ، فرمود : حذافة بن قيس ، عمر برخاست و گفت ( رضينا بالله ربا وبالاسلام دينا وبمحمد صلى الله عليه ( وآله ) وسلم نبيا ) و به خدا پناه مىبريم از غضب خدا ورسولش .
و ابن منذر از سعد بن ابي وقاص روايت كرده كه اگر چيزى حلال باشد آنقدر سئوال مىكنند تا برايشان حرام شود آنوقت آنرا مرتكب مىشوند .
نسب در نزد عرب مهم است و در نزد عمر غير مهم زيرا او ضامن نسب خودش است - تاريخ المدينة المنورة ج 3 ص 796 محمد بن بكار . . . از ابن غزيه نقل مىكند كه عقيل بن ابي طالب و مخرمة بن نوفل بن وهب بن عبد مناف و عبدالله بن السائب بن ابي جيش مشغول صحبت درباره نسبها بودند كه عمر به آنها رسيد و رد شد تا به منبر رفت و تكبير گفت . راوى گفت : خيال كرديم كه ( عمر ) مىخواهد صحبت كند ، ولى او سرش را تكان داد و خدا را حمد و ثنا كرد و گفت : اى مردم خوب آرد كنيد و خوب خمير بسازيد كه بهترين نان نانى است كه خميرش خوب باشد . تخم مرغ نخوريد ، زيرا كه اگر آنرا نگهداريد مرغى مىشود كه يك درهم مىارزد از طعنه زدن و مسخره كردن ، اصل و نسبها بپرهيزيد ، نسبها را به اندازه صله رحمها و قطع رحمها بشناسيد و بس ( بيشتر تحقيق نكنيد تا بدانيد چه كسى نسب صحيح دارد و چه كسى ندارد ، كى حلال زاده است و كى حرامزاده ) از من بغير از خطاب نپرسيد ( نگوئيد پدر تو كيست ، پدر من خطاب است ) مطمئنا اگر از اين مسائل صحبت به ميان آيد ( از نسب صحيح و فاسد ) جز بهيم بن هبوب هيچكس بعنوان صحيح النسب از اين مسجد خارج نخواهد شد . مخرمة بن نوفل گفت كه منهم ( صحيح النسب ) خارج

41