responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 405


براى او كافى نيست . سفيان مىگويد ، آيه صيف آيه‌اى است كه در آخر سوره نساء آمده ، ( و ان كان رجل يورث كلالة او امرأة . . . . ) از رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم سؤال كردند ، اين آيه نازل شد . مالك و مسلم و ابن جرير و بيهقى روايت مىكند : عمر مىگويد : هرگز از رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم درباره چيزى آنقدر سؤال نكرده بودم كه درباره كلاله سؤال كردم ، تا آنجا كه حضرت با انگشتش به سينه‌ام زد وفرمود : آيه صيف در آخر سوره نساء براى تو كافى است .
پيامبر صلى الله عليه وآله برايش شرح داد وحذيفه هم به او آموخت ، . . . اما فائده نداشت !
- الدر المنثور ج 2 ص 250 عدنى و بزاز در مسندهاى خود و وابو الشيخ در فرائض به سند صحيح از حذيفه روايت مىكنند ، هنگامى كه آيه كلاله بر رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم نازل شد ، حضرت در راه حذيفه را ديد و آيه را به او آموخت ، حذيفه هم عمر را ديد و به او آموخت ، زمانى كه عمر به خلافت رسيد ، در معناى كلاله ماند ، حذيفه را خواست و از او پرسيد ، حذيفه به او گفت : رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم به من آموخت و من هم همانگونه به تو آموختم ، و چيز اضافه‌اى هم بر آن ندارم كه الآن بگويم . و ابن جرير از معدان بن ابى طلحه يعمرى از عمر بن خطاب روايت مىكند : هرگز براى چيزى مانند كلاله ، رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم با من به خشونت رفتار نكرده بود ( هرگز با رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم بر سر چيزى مانند كلاله مشاجره و منازعه نكرده بود ( تا آنجا كه به سينه‌ام زد وفرمود : آيه صيف براى تو كافى است ( يستفتونك ، قل الله يفتيكم فى الكلاله . . . . ) سپس عمر گفت : چنان در مورد كلاله حكم كنم كه هر كسى كه قرآن بداند يا نداند ، آنرا بفهمد . كلاله ، فاميل هستند به غير از پدر . عبد الرزاق و ابن جرير و ابن منذر از ابن سيرين روايت مىكند : آيه ( يستفتونك ، قل الله يفتيكم فى الكلاله . . . . ) در راه بر پيامبر صلى الله عليه ( وآله ) وسلم نازل شد ، حذيفه در كنار حضرت بود و حضرت آيه را به او آموخت ، حذيفه هم آنرا به عمر بن خطاب كه پشت سرش حركت مىكرد ، آموخت ، هنگامى كه عمر به خلافت رسيد ، همان آيه را از حذيفه پرسيد ، و اميدوار بود حذيفه تفسير آيه را برايش بگويد ، اما حذيفه به او گفت : تو كوچكتر از آنى كه بتوانى از قدرت خلافتت

405

نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 405
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست