responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 389

إسم الكتاب : الفاروق ( فارسي ) ( عدد الصفحات : 1422)


ابن عباس هم در جواب او گفت : خدا ترا هميشه موفق بدارد ( كه تعريف آل پيامبر را مىكنى ) حطيئه شاعر را زندانى كرد و با مديحه‌اى آزادش نمود ! !
- تاريخ مدينه ج 3 ص 785 ( زندانى كردن عمر حطيئه شاعر را كه زبرقان بن بدر را هجو كرده بود ) صلت بن مسعود . . . از عبدالعزيز بن ابى سلمة روايت مىكند : عمر ، حطيئه شاعر را زندانى كرد ، حطيئه در زندان اين اشعار را سرود ، كه مضمونشان اين است :
تو نان آور بچه‌هائى را كه در بيان بىآب و علف زندگى مىكنند به زندان انداخته‌اى ، مرا ببخش ، خدا ترا هدايت كند اى عمر ، تو امامى هستى كه بعد از دوستت كليدهاى عقل بدست تو افتاده ترا بخاطر بزرگىات انتخاب كرده‌اند زيرا تو مىتوانى امور آنها را كفايت كنى . احمد بن معاويه . . . از شعبى روايت مىكند : عامر بن مسعود ابو علاثه تيمى را نزد زياد آورد و گفت او مرا هجو كرده ، زياد پرسيد ، چه گفته ؟ گفت درباره من مىگويد : ما از زمينى كه تخم سگ ( عامر ) از آن رد شده چگونه مىتوانيم اميد نشو و نما و محصول داشته باشيم . . .
زياد گفت : خدا شاعر را بكشد هر طور كه دلش مىخواهد زبانش را مىگرداند ، اگر رسم نمىشد زبانش را مىبريدم . قيس بن فهد انصارى گفت : خدا امير را حفظ كند ، من نمىدانم اين مرد كيست ، اما داستانى از عمر شنيده‌ام اگر اجازه بدهى تعريف كنم ، زياد دوست داشت داستانهاى عمر را بشنود ، لذا گفت بگو . قيس بن فهد گفت : روزى ديدم زبرقان بن بدر ، حطيئه شاعر را پيش عمر آورد و گفت او مرا هجو كرده ، عمر پرسيد چه گفته ؟ گفت دع المكارم لا ترحل لبغيتها واقعد فانك انت الطاعم الكاسى دنبال مكارم و صفات خوب و بزرگوارى نرو ، بشين سر جايت كه تو فقط بدرد خوردن و پوشيدن مىخورى . عمر گفت اينكه هجو نيست ، بلكه يك سرزنش زيبائى است . زبرقان گفت : يعنى واقعا من به درد خوردن و پوشيدن مىخورم ؟ بخدا قسم هيچوقت اينگونه مسخره نشده بودم . از حسان بن ثابت بپرس ، عمر گفت حسان را بياوريد ، از حسان پرسيد ، جواب داد ، هجو نكرده . مىگويند از لبيد بن ربيعة پرسيد كه اين هجو است يا نه ؟ گفت دوست ندارم ، آنچه را كه به او گفته به من بگويد . اگر چه در مقابل آن شتر سرخ مو به من بدهند . عمر هم دستور داد او را در چاهى زندانى كنند ، حطيئه هم در چاه آن شعر را سرود ، عمر از

389

نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 389
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست