حكم بن موسى . . . از اوزاعى نقل مىكند : براى ما روايت شده كه عمر خبردار شد زنها در خانهاى جمع شده و گريه مىكنند ، لذا با شخص ديگرى ( پاسبانى و نگهبانى ) وارد خانه شد و آنها را مورد ضرب قرار داد و زنى را كه مرثيهخوانى مىكرد آنقدر زد كه روسرى از سرش افتاد ، نگهبان از زدن باز ايستاد عمر گفت بزن اين زن حرمتى ندارد او براى عزا و مصيبت شما نوحهخوانى نمىكند ، او پول شما را مىخواهد ، او باعث مىشود كه مردگان شما دچار سختى و عذاب شوند ، او شما را بىتحمل مىكند در حاليكه خدا شما را به صبر و بردبارى امر فرموده و آن زن شما را به جزع و فزع مىاندازد در حاليكه خدا شما را از آن نهى كرده است . آيا عزاداران خالد را استثناء كرد ؟ ! - كنز العمال ج 15 ص 731 42907 - سفيان بن سلمة مىگويد : هنگامى كه خالد بن وليد مرد ، زنان در خانه خالد جمع شده و مشغول گريه زارى شدند ، به عمر خبر دادند تا مانع آنها شود ، اما عمر گفت : عيبى ندارد ، بگذاريد براى ابو سليمان ( كنيه خالد ) گريه كنند ، مادامى كه سينه چاك نكنند و حرفهاى بيخود نزنند . 42908 - عبدالله بن عكرمة مىگويد : تعجب مىكنم چطورى مىگويند عمر مانع عزادارى و نوحهخوانى مىشد ، در حالى كه زنان در مكه و مدينه هفت شبانه روز براى خالد بن وليد گريه كردند و لباسها دريدند و سيلى به صورتها زدند و غذا خيرات كردند . 42909 - سعيد بن مسيب مىگويد : هنگامى كه ابوبكر از دنيا رفت ، عائشه براى او مجلس عزا بپا كرد ، عمر خبردار شد و آنها را نهى كرد ، اما آنها توجهى نكردند ، لذا عمر هشام را به داخل خانه فرستاد و به او دستور داد ، خواهر ابوبكر ( ام فروة دختر ابو قحافة ) را از خانه بيرون كند ، و او را با تازيانه زد ، زنان با شنيدن صداى عمر متفرق شدند ، عمر گفت شما مىخواهيد ابوبكر را با گريههاى خود عذاب كنيد ، رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم فرموده : ميت بواسطه گريه و زارى اهل خود عذاب خواهد شد . 42910 - عائشه مىگويد : ابوبكر بين نماز مغرب و عشاء از دنيا رفت ، فردا صبح زنان مهاجر و انصار جمع شده در حاليكه ابوبكر را غسل و كفن مىكردند ، مجلس عزا و ماتم بپا نمودند . عمر دستور داد كه متفرق شوند و آنها هم پراكنده شدند .