responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 323


عبدالاسد بن هلال بن عبدالله بن عمر بن مخزوم و عامر بن ربيعة و عبدالله بن جحش اسدى و عمر بن خطاب و عياش بن ابى ربيعة بودند .
اين روايت با شجاعت على بن ابي طالب مناسبت دارد نه با عمر !
- كنز العمال ج 12 ص 575 35796 - از علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) روايت شده : من هيچكس را نمىشناسم كه علنا هجرت كرده باشد مگر عمر بن خطاب . هنگامى كه عمر تصميم به هجرت گرفت شمشير بست و كمانش را به دوش انداخت و چندين تير به دست گرفت و كنار كعبه رفت ، اشراف قريش آنجا بودند ، هفت بار دور كعبه طواف كرد و دو ركعت نماز در مقام خواند و يكى يكى كفار قريش را دور زد و گفت : رويتان زشت باد ، هر كس مىخواهد مادرش داغش را ببيند و زنش بيوه و فرزندانش يتيم شوند . بيايد بيرون هيچكس جرأت نكرد جوابش را بدهد .
بلكه بطور پنهانى همراه با دو رفيقش از مكه هجرت كردند !
- تاريخ مدينه ج 2 ص 663 محمد بن عبدالله بن مسلم . . . از ابن عمر روايت مىكند : هنگامى كه رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم اجازه خروج از مدينه را داد ، مسلمانان پى در پى خارج مىشدند ، هر كس مركب سوارى ، سواره و هر كه نداشت پياده براه مىافتاد . عمر بن خطاب مىگويد : من و عياش بن ابي ربيعة و هشام بن عاص بن وائل قرار گذاشتيم پنهانى هجرت كنيم ، در وعده‌گاه فقط من و عياش حاضر شديم ، اما هشام گرفتار شد ( يا مرتد شد و از اسلام برگشت ) و نيامد ، ما رفتيم و در وادى عتيق به طرف افراد خودمان حركت كرديم و به مسجد قباء رسيديم . به خانه رفاعة بن منذر وارد شديم ، دو برادر مادرى عياش ، ابو جهل و حارث ، پسران هشام بن مغيرة ، و اسماء ، دختر مخربة ، از قبيله بنى تميم بسرعت خود را به ما رساندند ( آن موقع رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم هنوز در مكه بودند . به عياش گفتند مادرت قسم خورده در سايه ننشيند و سرش را روغن نمالد تا آنكه ترا ببيند . عمر مىگويد : به عياش گفتم : بخدا قسم مىخواهند ترا از دين برگردانند . عياش گفت من در مكه مالى دارم ، بلكه بتوانم آنرا بگيرم تا قدرتى پيدا كنم ، و قسم

323

نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 323
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست