responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 324


مادرم را هم بشكنم ، لذا با آنها رفت ، به ضجنان كه رسيدند ، دست و پاى او را بستند و به مكه بردند . سپس به او گفتند : اهل مكه با افراد نادان خود چنين مىكنند .
واسد الغابة ج 4 ص 320 - سيره ابن هشام ج 2 ص 63 ابن اسحاق از نافع از عبدالله بن عمر از عمر روايت مىكند : ما پيش خود فكر مىكرديم هر كه مرتد شود و از دين برگردد ، ديگر خدا توبه او را نخواهد پذيرفت . هنگامى كه رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم به مدينه آمدند ، خداوند درباره كسانى كه مرتد شدند و درباره آنچه كه ما فكر مىكرديم ، اين آيه را نازل فرمود ( قل يا عبادي الذين اسرفوا على أنفسهم لا تقنطوا من رحمة الله ان الله يغفر الذنوب جميعا ، انه هو الغفور الرحيم . وانيبوا الى ربكم واسلموا له من قبل أن يأتيكم العذاب ثم لا تنصرون واتبعوا أحسن ما أنزل إليكم من ربكم من قبل أن يأتيكم العذاب بغتة وأنتم لا تشعرون ) ( سورة زمر آيه 53 تا 55 ) ( اى پيامبر به بندگان من كه درباره خود اسراف و ظلم كرده‌اند بگو كه از رحمت خدا نااميد نشويد خداوند همه گناهان را مىآمرزد . او آمرزنده مهربان است . به سوى خدا باز گرديد و تسليم او شويد قبل از آنكه عذاب بر شما نازل شود و راه نجاتى نيابيد ، از بهترين آنچه را كه خدايتان نازل كرده ، پيروى كنيد ، قبل از آنكه عذاب ناگهانى گريبانگيرتان شود ) عمر مىگويد : اين آيه را در نامه‌اى نوشتيم و براى هشام بن عاص فرستادم ، هشام مىگويد وقتى اين آيه را خواندم احساس سربلندى نمودم اما معناى آنرا بدرستى نفهميدم ، لذا به خدا عرض كردم ، آنرا به من بفهمان ، خدا هم به قلب من انداخت كه اين آيه درباره ما نازل شده ( و از ما مىخواهد توبه كنيم و دوباره به اسلام برگرديم ) و آنچه كه ما فكر مىكرديم كه توبه فايده ندارد ، درست نبوده است . برگشتم و شترم را سوار شده ، رفتم تا به رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم ملحق شدم . ابن هشام مىگويد : شخص معتبرى براى من روايت كرد : رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم در مدينه فرمود : چه كسى مىتواند عياش بن ابي ربيعة و هشام بن عاص را براى من بياورد ؟ وليد بن وليد بن مغيرة گفت : من مىآورم . وليد مخفيانه به مكه رفت و زنى را ديد غذا مىبرد پرسيد كجا مىروى ؟ زن گفت براى آن دو زندانى غذا مىبرم ، منظورش عياش و هشام بود ، وليد به دنبال زن رفت و جاى آنها را پيدا كرد ، در جائى زندان شده

324

نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 324
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست